به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: در مقالات پیشین به اهمیت روح جامعه، پیوستگی اجتماعی، نظم اجتماعی و همبستگی اجتماعی پرداخته شد تا بستر مناسبی برای مشارکت اجتماعی افراد جامعه باشد.
مشارکت اجتماعی افراد صورتهای متفاوتی در جوامع دارد و بدون شک رشد و تعالی هر نظام اجتماعی در پرتو همبستگی اجتماعی و مشارکت افراد آن جامعه میسر میشود.
جامعهشناسان ایجاد همبستگی و مشارکت اجتماعی عمومی جامعه را ناشی از عواملی چون اعتقادات و احساسات مشترک، تعادل و هماهنگی میان باورها و ارزشها میدانند و عامل اصلی واگرایی انسانها نسبت به مشارکت اجتماعی شان را ناشی از جدال، ستیز و کمبود امکانات مادی تلقی میکنند.
انسان یک موجود ذاتا اجتماعی است. این جمله به این معنی است که انسان نیازمند ارتباط با دیگران است و در این ارتباط مفهوم مشارکت نیز شکل میگیرد.
حیات اجتماعی انسان نیز به مشارکت اجتماعی او با همنوعانش وابسته است، انسان از همان ابتدای زندگی خود برای تامین نیازهای خویش به تعاون و همکاری با دیگران نیاز داشته و در طول تاریخ، مشارکت اجتماعی در نظامهای سیاسی یکی از مهمترین مباحث محسوب میشده است.
مشارکت اجتماعی فرایندی است که از طریق آن، شخصیت اجتماعی انسانها شکل میگیرد و آنان را برای انجام کارهای مشترک گروهی آماده میسازد.
مشارکت امری است که میتواند در ساحتهای گوناگون از جمله همکاری سازگاری، پذیرش، همبستگی، همیاری، یکپارچگی و تعامل تحقق یابد.
انسجام و وحدت اعضای جامعه، از جمله مهمترین عواملی هستند که موفقیت آنها را تضمین میکند و جامعه را بهسوی رشد و تعالی سوق میدهد.
از سوی دیگر تفرقه و پراکندگی موجب زوال و انحطاط است.
مشارکت بخش جوهری و اساسی رشد انسان و توسعه اعتماد به خود، ابتکار، سربلندی، فعالیت، مسئولیتپذیری و تعاون اجتماعی است.
بدون چنین توسعه و تحولی در درون مردم تلاش و اقدام برای امحای فقر و توسعه نیافتگی، اگر غیرممکن نباشد، دستکم با مشکلات عدیدهای مواجه خواهد بود. (بورکلی، ۱۹۹۶: ۵۶).
بهنظر گائوتری، «مشارکت فرایندی اجتماعی، عمومی، یکپارچه، چندگانه، چندبعدی و چندفرهنگی است که هدف آن کشاندن همه مردم به ایفای نقش در همه مراحل توسعه است» (ازکیا و غفاری، ۱۳۸۳: ۲۹۰).
مشارکت اجتماعی درکنار حوزه اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و … قرار میگیرد.
در تعریف مشارکت اجتماعی گفته شده است: «مشارکت اجتماعی عبارت است از شرکت آگاهانه، ارادی، خودانگیخته و هدفمند گروهها و افراد در فرایندها و امور اجتماعی جامعه بهمنظور تسهیم و نقش داشتن در کارها، تسهیل و تسریع امور جامعه و بهرهبرداری از نتایج آنها و کمک به اهداف توسعه اجتماعی جامعه». (انصاری، ۱۳۸۳ :۶۲)
لوئیس کریزبرگ نظریههای متعدد سه منشا اساسی را برای نارضایتی تعیین میکند؛
این سه منشا از منظر و دیدگاههای متعدد موضوع نارضایتی را بررسی کردهاند، اما اجمالا بر این نکته وفاق دارند که منشا نارضایتی را، که مخرب مشارکت افراد است، باید در نابرابریها و ارزیابی ناشی از آن جستوجو کرد.
این سه نگرش متفاوت را میتوان به این شرح دستهبندی کرد:
اولین نگرش، بر اهمیت محرومیت بهطور مطلق در افراد و میزان آن تاکید میکند.
نگرش دوم، بر سطوح ناسازگاری بین موقعیتهای متفاوتی تاکید دارد که افراد در زندگی اجتماعی خود با آن مواجهاند.
نگرش سوم، به تغییراتی اشاره دارد که در طول زمان در آنچه مردم دارند و آنچه تصور میکنند باید داشته باشند، اتفاق میافتد. (کریزبرگ، ۱۹۷۳)
مشارکت اجتماعی سازمان یافته، فرایندی آگاهانه، داوطلبانه، جمعی و مبتنی بر برنامه و اهداف مشخصی است که بهعنوان فعالیتی اجتماعی- اقتصادی در قالب انجمنها، گروهها و سازمانهای محلی و غیردولتی است.
درباره مشارکت دو نوع نظریه وجود دارد؛
اول نظریههایی که از دیدگاه شناختی ریشه در اندیشههای ماکس وبر دارند.
در این نظریهها به سیستم اعتقادات، باورها، گرایشها و اندیشههای فرد تاکید میشود.
فرضیه مهم این نظریه عبارت است از این که اگر مشارکت بهعنوان یک کنش اجتماعی در نظر گرفته شود.
این کنش برخاسته از وجوه فرهنگی هر جامعه است و تحتعناصر گوناگون در سیستم فرهنگی جامعه است.
در واقع هنگامی که میزان مشارکت فرد یا تمایل فرد برای مشارکت درجامعه کم است ریشه آن به سیستم دیدگاههای جامعه و فرد درباره فرهنگ، باورها و تصوری که فرد به محیط پیرامون خود دارد، برمیگردد.
یعنی یک نوع بیقدرتی و احساس بیقدرتی در فرد بهوجود میآید که خود عامل مهمی برای کاهش مشارکت افراد است.
افرادی که احساس بیقدرتی میکنند، اعتمادبهنفس خود را نیز از دست میدهند و احساس میکنند که حضور و عدم حضور آنها در فرایندهای اجتماعی تاثیری ندارد، لذا در عرصه اجتماع کمتر فعالیت مشارکتی دارند.
دسته دوم نظریات، بر جنبه رفتاری تاکید دارند و به سود و زیان مشارکت میپردازند، یعنی پاداشها و مجازاتهایی که در قبال انجام یک رفتار نصیب یک شخص میشود تعیینکننده ادامه رفتار او و میزان مشارکت او است.
بهعبارتدیگر برای این افراد این امر مهم است که در قبال انجام دادن رفتار و یا مشارکت جامعه چقدر آنها را تنبیه میکند یا پاداش میدهد.
لذا این نوع مشارکتها در حیطه نظریات مبادله و روانشناسی اجتماعی جای میگیرند.
بنیادیترین اندیشه زیر ساخت مشارکت پذیرش اصل برابری مردم است و هدف از آن همفکری، همکاری و تشریک مساعی افراد در جهت بهبود کمیت و کیفیت زندگی در تمامی زمینههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است.
مشارکت را به گونههایی چون مشارکت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و روانی تقسیم میکنند، هر چند که تفکیک دقیق آنها بهدلیل درهم تنیدگی، همپوشی و مکمل یکدیگر واقع شدن چندان امکانپذیر نیست، اما در مقام شناخت و تحلیل میتواند سودمند باشد.
مشارکت در شکلگیری سامانه نظام سیاسی و اداره آن امری مسلم و اجتنابناپذیر است و اساسا بدون مشارکت عمومی و مردمی، امکان توسعه، رشد و تعالی یک کشور امکانپذیر نیست.
از بعد اجتماعی نیز وحدت و همبستگی عمومی نقش بسزایی در تثبیت هر نظام اجتماعی دارد؛ چرا که جوامع بشری تنها در سایه همبستگی اجتماعی است که میتوانند به روابط و تعاملات روزمره زندگی خویش بپردازند، زبان یکدیگر را درک کنند، واکنشهای دیگران را پیشبینی نمایند و برای آینده زندگی خود برنامه داشته باشند.
از این رو، میتوان گفت به هر میزان انسجام اجتماعی، وحدت و همبستگی ملی و علاقهمندی ملتی در مسیر حرکت به سوی اهداف مورد نظر یک نظام، یعنی توسعه پایدار، مشابه و همگرایانه باشد، چنین ملتی بهراحتی و سریعتر از حد انتظار به اهداف و آرمانهای متعالی و چشماندازهای بلندمدت ترسیم شده از سوی رهبران خود خواهند رسید.
ملتی که دارای همبستگی اجتماعی و مشارکت عمومی است و از وحدت، یکدلی، یکرنگی و همدلی بهره میبرد، بهراحتی با مشارکت عمومی شهروندان خویش به تحقق اهداف متعالی نظام خویش دست خواهد یافت.
دکترمهشید رضویرضوانی
منابع
انصاری، حمید (۱۳۸۳) نظریههای مشارکت، جزوه درسی کارشناسیارشد، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران.
ازکیا، مصطفی و غلامرضا غفاری (۱۳۸۰) «بررسی رابطه بین انسجام اجتماعی و مشارکت اجتماعی سازمان یافته روستاییان در نواحی روستایی شهر کاشان»، مجله اقتصاد کشاورزی و توسعه، سال نهم، شماره ۳۶۵٫
Kerisberg. Lous(۱۹۷۳) Sociology of social conflict. Printice-Hall Publication, New Jercy.
Burkely, Stan(۱۹۹۶) people first a guide to self-reliant participatory Rural development. London: zedbooks