ذهن ناخودآگاه
جان لارگ و ازکوئیل مورسلا
قسمت هشتم
به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: در مقاله قبلی ذهن ناخودآگاه لارگ و مورسلا توضیح دادند که چگونه محیط پیرامون ناخودآگاه رفتار اجتماعی را در فرد شکل میدهد. بهویژه این شکلدهی برنامه تکاملی در فرد برای حفظ او و نوع خودش تنظیم شده است. همچنین گفتند چگونه کودک بهسرعت میتواند یادگیری در محیط جدید را کسب کرده و هماهنگ شود. همه این موارد نشاندهنده نوعی رفتار سازگارانه ناخودآگاه با محیط است. در این قسمت از مقاله ذهن ناخودآگاه محققان، به نقشی از احساسات در ناخودآگاه توجه شده است.
اولویتها و احساسات راهنماهای ناخودآگاه زمان حال هستند
تکامل (مانند یادگیری اولیه و فرهنگ) اولویتها را تحتتاثیر قرار میدهد و این امر سبب میل یا اجتناب به محیط پیرامون میشود. ما تمایل داریم در محیط اطراف یکسری چیزهای مشخص را بر سایر چیزها ترجیح دهیم. احساسات، ادراکات و واکنشها هستند که ما را هدایت کرده و مشخص میکنند چه چیزهایی مهم هستند که انجام دهیم یا میخواهیم انجام دهیم. (داماسیو ۱۹۹۶،اسچارز و کلر ۱۹۹۶)
هر چند که این راهنماییها از هیچ جایی سر نمیزنند. اولویتهای کنونی ما از مقاصد تطبیق یافته بهکار گرفته شده در گذشته حاصل میشوند. یکی از اصول نظریه تکاملی این است که تکامل بهتدریج و بر پایه آن چیزی که در آن لحظه با آن درگیر است، ساخته میشود. (آلمن ۲۰۰۰) تغییرات کند و تدریجی هستند. دانش در سطحی پایینتر از انتخاب کور حاصل میشود- میانبرها و سایر «ترفندهای خوب» (دنت ۱۹۹۵) بهطور مداوم بر روی گذشته تکاملی پر سابقه ما کار کردهاند- و بهعنوان یک نقطه شروع به سمت بالا میرود. بهشکل دانش مقدماتی و اولیه بروز پیدا میکند، منبعی که ما از آن ناآگاه هستیم. کمپبل (۱۹۷۴) اینها را «فرایندهای میانبر» مینامد، چرا که ما را (جداگانه) از فکر و خیال درباره این که چه فرایندی مفید و چه فرایندی خطرناک است محافظت میکنند.
با این استدلال که ناخودآگاه، بهعنوان یک سیستم راهنمای رفتاری و منبع محرکهای حرکتی مناسب و تطبیق یافته، تکامل مییابد، پس این اولویتهای فعال شده ناخودآگاه باید مستقیم به مکانیسمهای رفتاری مرتبط شوند. بررسیهای متعددی وجود این ارتباطات را تایید میکند: فرایند تکامل ناخواسته و سریع مستقیما به رویکرد و زمینههای رفتاری اجتناب ارتباط دارد. چن و برگ (۱۹۹۹، همچنین فورستر و استرک ۲۰۰۳) نشان دادند که افراد شرکتکننده در آزمایش، جنبش حرکتی بازوانشان (مانند کشیدن یک اهرم به سمت خود) در پاسخ به چیزهای مثبت سریعتر است و همینطور جنبش اجتنابی در پاسخ به چیزهای منفی نیز سریعتر است (مانند عقبکشیدن یک اهرم). این نکته صحیح بود هر چند در فعالیت آگاهانه آزمایشی، هرگز چیزها ارزیابی نمیشدند.
این ارتباط محکم میان تکامل سریع ناخودآگاه و گرایشات عملی متناسب (رویکرد در برابر اجتناب) در پادشاهی حیوانات نیز دیده میشود، حتی در تک یاختهها. فعالسازی اتوماتیک گرایشات منجربه آمادگی جسمانی در بزرگسالان میشود و جالب این جاست که همیشه کنش و رفتار یک عملکرد آگاهانه و هدایت شده را میسازند. (بندورا ۱۹۸۶/لوک و لتمن۲۰۰۲) بهعلاوه این رفتارهای تمایلی و رفتارهای اجتنابی «بازخوردی» بر قضاوت آگاهانه و احساسات ما دارند. (بنابراین در کنش تمایلی و یا در کنش اجتنابی، فعالیتهای جسمانی بهترتیب تاثیرات مثبت و منفی دارند. (نییومن و همکارانش ۲۰۰۳)
در مقاله بعدی بیشتر درباره این موضوع که کنش جلوتر از واکنش است، توضیح داده میشود.
دکترمهشید رضویرضوانی
منبع:
John A. Loargh and Ezequiel Morsella (2008) The unconscious mind
Department of psychology yale university. P.O. Box 20820I, New Haven, CT