loader image
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ذهن ناخودآگاه / ۲

ذهن ناخودآگاه

فهرست مطالب

ذهن ناخودآگاه

جان لارگ و ازکوئیل مورسلا

قسمت دوم

 

به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماه‌شید خرد: در قسمت اول از این عنوان، در مقاله قبلی به نکاتی در نگاه‌های متفاوت از روان‌شناسان برخورد کردیم. این که ناخودآگاه می‌تواند نسبت به خودآگاه منعطف‌تر و درعین‌حال پیچیده‌تر باشد. ناخودآگاه می‌تواند تاثیر قابل‌توجهی در رفتار فرد داشته باشد و هم‌چنین به پژوهش‌های مختلف در این حوزه اشاره شد که به‌ویژه در دیدگاه روان‌شناسی شناختی مورد توجه قرار گرفته است. در این قسمت در ادامه از مقاله ترجمه شده، به توضیحاتی از ناخودآگاه در حوزه شناخت، ذهن و فلسفه پرداخته شده‌است.

این که تاثیر و قدرت ناخودآگاه را بر فرایند اطلاعات حالات خودآگاه چطور ببینیم تا حد زیادی بستگی به تعریف ما از ناخودآگاه دارد. دقیقا تا همین اواخر در تاریخ فلسفه و علم، زندگی ذهنی  کاملا و عمدتا آگاهانه در طبیعت پنداشته می‌شد. (مثال: کوجیتوی دکارت- من فکر می‌کنم پس هستم) و نخستین ذهن جان لوکز، کیهان‌شناس. تقدم تفکر آگاهانه برای این که مردم از قدیم درباره ذهن چه فکر می‌کردند امروز در قالب کلماتی بیان می‌شود که برای تشریح انواع دیگر فرایندها به کار می‌بریم؛ یعنی همه  تغییرات و گواهی‌نامه‌هایی که در مورد کلمه «آگاهی» استفاده می‌شود (مثل: خودآگاه، پیش‌خودآگاه؛ نیمه‌خودآگاه؛ ناخودآگاه؛ غیرآگاه). البته مراتب دیگری هم برای آگاهی بالاتر وجود دارد که فرایند تفکر آگاهانه آن را تعیین می‌کند، که آن‌ها ارادی، قابل‌کنترل و دارای ذات ترتیبی (که مصرف‌کننده منابع پردازشی محدود هستند) و در دسترس آگاهی هستند (شفاها قابل گزارشند).

هر چند که هنوز چنین اتفاق نظری درباره ناخودآگاه وجود ندارد. به‌علت ماهیت غیرمنعطفی که برای تعریف فرایند آگاهی وجود دارد- اگر فرایندی تمامی ویژگی‌های یک فرایند آگاهانه را نداشته باشد پس خودآگاه نیست- حداقل دو فرایند متفاوت «غیر آگاهی» در کارهای پژوهشی نسبتا مستقل قرن بیستم بررسی شد که به‌نظر می‌رسید با جسارت به‌وجود سایر انواع توجه می‌کردند. یک تحقیق «نگاه نوین» در درک و فهم به بررسی موضوعاتی چون قبل از خودآگاهی و تقدم محرک بر عمل که منتهی می‌شود، به آگاهی هوشیارانه می‌پرداخت و دو دیگر آن که  درباره فراگیری مهارت تحقیق می‌کرد، مهارت‌های مفید و موثری که از طریق فرایند تکرار حاصل و به مرور زمان به نیمه‌آگاهی تبدیل می‌شوند. (برگ و چارتلند ۲۰۰۰)

حالا به تفاوت دو فرایند «غیرآگاهانه» دقت کنید: در تحقیق «نگاه نوین» فرد قصد نداشت درگیر فرایند شود و نسبت به آن آگاه نبود. در تحقیق فراگیری مهارت فرد قصد نداشت درگیر فرایند شود و وقتی یک‌باره فرایند آغاز می‌شود، قادر به ادامه آن بود، بدون این که نیاز به راهنمایی آگاهانه داشته باشد. تایپ‌کردن و رانندگی (برای تایپیست و راننده حرفه‌ای) یک نمونه برای این فرایند دوم است، هم تایپ و هم رانندگی فرایندهای موثری هستند که خارج از خودآگاهی می‌توانند اجرا شوند، با این حال عمدی و با قصد انجام می‌شوند (یعنی هیچ‌کس غیرارادی به تایپ‌کردن یا رانندگی نمی‌نشیند). این‌ها و برخی مشکلات دیگر در تقسیم‌بندی بسته و غیرمنعطف- همه یا هیج- فرایندهای ذهنی به خودآگاه و ناخودآگاه، منجر به این شده که امروز برداشت‌های متفاوتی از ناخودآگاه داشته باشیم؛ تعاریف کاربردی متفاوتی که به نتیجه‌گیری‌های بسیار متفاوتی از قدرت و حوزه ناخودآگاه ختم می‌شوند.

 

دکترمهشید رضوی‌رضوانی

 

منبع:

John A. Loargh and Ezequiel Morsella (2008) The unconscious mind

Department of psychology yale university. P.O. Box 20820I, New Haven, CT

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

13 − دو =

مقالات مرتبط
مقالات پربازدید​