loader image
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ذهن ناخودآگاه / ۱

ذهن ناخودآگاه

فهرست مطالب

ذهن ناخودآگاه

جان لارگ و ازکوئیل مورسلا

قسمت اول

 

 

به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماه‌شید خرد: بخشی از مقاله «ذهن ناخودآگاه» از دو روان‌شناس در دپارتمان روان‌شناسی در دانشگاه ییل در امریکاست. در این مقاله ترجمه شده ابعاد قابل‌توجهی از ناخودآگاه، مورد توجه قرار می‌گیرد که لازم است در کنار هم دیده شود. در میان پژوهشگران حوزه‌های مختلف اعم از دانش روان‌شناسی، علوم اجتماعی، فلسفه و … مفهوم ناخودآگاه یا ناهوشیاری به طریقی مورد تحقیق است. نیاز بشر بر شناخت بیشتر خویش او را به تحقیق بیشتر در لایه‌های عمیق روان او کشانده است. اگرچه موضوع شناخت ناخودآگاه، موضوع همیشگی انسان با عناوین مختلف بوده است. قسمت اول از مقاله را می‌خوانیم.

 

ذهن ناخودآگاه

هنوز بسیاری از دانشمندان علم روان‌شناسی ذهن ناخودآگاه را سایه‌ای از ذهن آگاه «واقعی» می‌دانند، هر چند هم‌چنان شواهد محکمی وجود دارد که نشان می‌دهد ناخودآگاه نسبت به طرف مقابل (خودآگاه) به‌طور مشخص کم‌تر انعطاف‌پذیر، پیچیده، کنترل‌گر، محتاط و عمل‌گرا نیست. این فرض «آگاهانه محور» تا حدودی مربوط به تعریف کاربردی است که روان‌شناسی شناختی ارائه می‌دهد و آن را معادل نیمه‌آگاه می‌داند. ما به بررسی شواهدی می‌پردازیم که این نگاه محدود و بسته نسبت به ناخودآگاه را که ناشی ازتحقیق شناختی اجتماعی معاصر است به چالش می‌کشد، نگاه سنتی که ماهیت آن را اتفاقی می‌داند.

این تحقیق وجود چندین سیستم راهنمای رفتار ناخودآگاه مستقل را نشان می‌دهد: سیتم‌های ادراکی، ارزیابی و انگیزشی. با این رویکرد به این نتیجه می‌رسیم که هم در رشد و هم در تکامل نژادی کارهای ناخودآگاه از خودآگاه پیشی می‌گیرد، کنش جلوتر از واکنش است.

دیدگاه‌های معاصر درباره آن بسیار متنوع است. در روان‌شناسی شناختی فرایند اطلاعاتی ناخودآگاه با فرایند اطلاعاتی نیمه‌آگاه یکسان انگاشته می‌شود، و این سئوال را ایجاد می‌کند «ذهن چگونه در استخراج معنی از محرکی که آگاهانه از آن مطلع نیست، خوب عمل می‌کند؟» (مثلا: گرینواد کلینگر و اسچو ۱۹۹۵) چرا که در تعریف آن‌ها، قدرت محرک نیمه‌آگاه ضعیف و شدت آن پایین است، و فرایند ذهنی آن حداقلی و ساده است، در نهایت این بررسی‌های به این نتیجه ختم می‌شود که قدرت ناخودآگاه محدود است و تقریبا «گنگ» تلقی می‌شود (لوفتاس و کلینگر۱۹۹۲)

روان‌شناسی اجتماعی به آن از منظر دیگری نگاه می‌کند. در این دیدگاه تاکید مرسوم بر فرایند ذهنی است که فرد از آن ناآگاه است و نه تاکید بر محرکی که فرد از آن ناآگاه است.(مثال: نسبت وویلسون ۱۹۷۷) در طی ۳۰ سال تحقیقات زیادی در این باره انجام شد که تا چه حد مردم نسبت به تاثیرات مهم قضاوت‌ها، تصمیمات و علل رفتارشان آگاه هستند. این تحقیق در تقابل با دیدگاه روان‌شناسی شناختی به این نتیجه رسید که ناخودآگاه تاثیر فراگیر و قدرتمندی بر فرایندهای ذهنی بالاتر دارد.

البته مدل فرویدی ناخودآگاه هنوز همراه با ما است و  نفوذش تداوم دارد تا نشان دهد چه تعداد از مردم درباره آن فکر می‌کنند به‌ویژه افراد که با علم روان‌شناسی هم سروکار ندارند. مدلی که فروید از آن ارائه داد به‌عنوان یک مدل راهنمای اولیه تاثیرگذار حتی از مدل‌های امروزی ناخودآگاه که روان‌شناسی اجتماعی و شناختی ارائه می‌دهند ویژه‌تر و دقیق‌تر است. البته اطلاعات و داده‌های شکل‌دهنده مدل فروید از بررس‌های موردی- فردی افکار و رفتارهای غیرعادی حاصل شده بود. (فروید۱۹۲۵/۱۹۶۱/ص۳۱) نه براساس آزمایشات دقیق علمی  مبتنی بر اصول کلی متناسب با رفتار انسان که مدل‌های روان‌شناسی را می‌سازند. در طی سال‌ها آزمایشات تجربی با ویژگ‌های مدلی فرویدی کنار نیامدند اما روان‌شناسی اجتماعی و شناختی از برخی کلیات مدل فروید حمایت کرده، مثل وجود تفکر ناخودآگاه و پتانسیل آن برای ضربه زدن به قضاوت‌ها، برداشت‌ها و رفتارها. (مراجعه کنید به وستون ۱۹۹۹) جدا از این که چه بر سر مدل خاص و ویژه فروید آمد، اما اهمیت تاریخی فروید در قدرت قهرمانانه ضمیر ناخودآگاه غیرقابل انکار است.

 

 

دکترمهشید رضوی‌رضوانی

 

منبع:

John A. Loargh and Ezequiel Morsella (2008) The unconscious mind

Department of psychology yale university. P.O. Box 20820I, New Haven, CT

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

12 − چهار =

مقالات مرتبط
مقالات پربازدید​