loader image
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ضمیر خودآگاه، نیمه‌خودآگاه و ناخودآگاه / قسمت دوم

توانایی ضمیر خودآگاه

فهرست مطالب

به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماه‌شید خرد، در ادامه قسمت قبل بحث «ضمیر خودآگاه، نیمه‌خودآگاه و ناخودآگاه- چگونه با هم کار می‌کنند؟»

دو تا از قوی‌ترین عملکردهایی که ضمیر خودآگاه کاملا بسط یافته شما می‌تواند انجام دهد که ضمیر نیمه‌خودآگاه و ناخودآگاه شما نمی‌توانند را معرفی کردیم که در این‌جا به آن می‌پردازیم.

 

هدایت تمرکز شما

هر چند ضمیر نیمه‌خودآگاه شما نسبت به ضمیر خودآگاه شما حس بسیار قوی‌تری از آگاهی از اطراف‌تان دارد (برخی اظهار کرده‌اند آن جایی است که «حس ششم» شما از آن‌جا می‌آید) و همیشه حتی هنگام خواب روشن است، اما در واقع فقط از دستورات ضمیر خودآگاه‌تان اطاعت می‌کند.

اگر همه آنچه انجام می‌دهید تمرکز مداوم افکار خودآگاه‌تان بر چیزهای منفی است، آنگاه ضمیر نیمه‌خودآگاه شما مطیعانه احساسات، هیجانات و خاطراتی را تحویل شما می‌دهد که با آن نوع تفکر مرتبط کرده‌اید و از آن‌جایی که آن احساسات واقعیت شما خواهد شد، شما می‌توانید گرفتار یک حلقه پایان‌ناپذیر منفی‌نگری، ترس و نگرانی شوید و به‌طور پیوسته در هر موقعیت، بد را جست‌وجو کنید.

 

به‌طور مثال فرض کنید شب، دیر هنگام، روی تخت دراز کشیده‌اید و می‌شنوید که چیزی صدای «بوم» می‌دهد. اگر اجازه دهید افکار و تصورتان به سمت همه چیزهای وحشتناکی که ممکن است اتفاق بیفتد سرگردان باشد، آنگاه ضمیر نیمه‌خودآگاه شما احساسات، هیجانات و خاطراتی از رخدادهای گذشته را که با آن افکار مرتبط کرده‌اید، عرضه خواهد کرد. این طریقه محافظت از شما و آماده کردن شما توسط ضمیر نیمه‌خودآگاه برای پیکار یا گریز در آن شرایط است.

از سوی دیگر اگر خودآگاه به خود تلقین کنید و تمرکز خود را متوجه افکار منطقی‌تر و آرامبخش‌تر کنید، آنگاه آن احساسات فروکش خواهد کرد یا محو خواهد شد.

برای برخی مردم این کاملا آسان و عادی است که افکارشان را به‌سمت دیدگاه مثبت‌تر در زندگی و هر موقعیتی هدایت کنند. این واقعا به‌نوع برنامه‌ریزی بستگی دارد که ضمیر نیمه‌خودآگاه و ناخودآگاه شما از زمان تولد داشته است. به‌طور مثال آیا شما به‌سمت منفی‌نگری متمایل هستید یا مثبت‌نگری، به‌تفکر منفی متمایل یا تفکر مثبت، به‌شادی متمایل یا عصبانیت یا چیزی بین این دو؟ شناسایی این‌که به کدام طریق متمایلی هستید، شروع برای ارتقای آن است.

این توانایی ضمیر خودآگاه شما در جلب توجه و آگاهی شما یکی از مهم‌ترین قدرت‌هایی است که شما دارید و برای خلق تغییر در زندگی‌تان شما باید یاد بگیرید آن‌چه به‌طور خودآگاه روی آن تمرکز می‌کنید را کنترل کنید.

اما چگونه آن را انجام دهید؟ مهارت حقیقی هدایت تمرکزتان کاملا ساده است. همه چیزی که به آن محدود می‌شود گرفتن یک تصمیم است. گرفتن این تصمیم که چگونه فکر خواهیدکرد و چه افکاری را به ذهن‌تان راه خواهید داد، سرنوشت شما را تعیین خواهد کرد. این می‌تواند عینا برای خوب یا بد و برای روش‌های سازنده یا مخرب استفاده شود.

افکار ذهنی ما احتمالا تنها آزادی حقیقی ما در این دنیا هستند که می‌توانیم واقعا آن‌ها را کنترل کنیم. انسان می‌تواند به‌لحاظ فیزیکی در زندان در شرایط کاملا غیرانسانی محبوس باشد و با این وجود هنوز در ذهن خود رها باشد- ویکتور فرانکل و نلسون ماندلا (در میان خیلی‌های دیگر) گواهی برای این حقیقت هستند. ما به‌تنهایی می‌توانیم انتخاب کنیم که قصد داریم چگونه به تجارب‌مان در زندگی واکنش نشان دهیم.

ضمیر خودآگاه شما چیزی است که بیشتر مردم از طریق آن با آن کسی که شما هستید ارتباط برقرار می‌کنند، زیرا آن‌جایی است که بیشتر مردم روزبه‌روز زندگی می‌کنند؛ اما به هیچ‌وجه جایی نیست که همه اعمال اتفاق می‌افتد.

استفاده از تصورتان

دیگر توانایی مهم ضمیر خودآگاه استفاده از تجسم است.

ذهن شما می‌تواند عینا چیزی را که کاملا جدید و منحصربه‌فرد است تصور کند- چیزی که پیشتر هیچ‌گاه آن را به‌لحاظ فیزیکی تجربه نکرده‌اید. در مقابل، ضمیر نیمه‌خودآگاه شما می‌تواند تنها نسخه‌هایی از آن خاطرات که از تجارب گذشته شما ذخیره کرده است، ارائه دهد.

اما حقه ماهرانه واقعی این است که ضمیر نیمه‌خودآگاه نمی‌تواند بین آنچه ضمیر خودآگاه تصور می‌کند و آنچه واقعی است تمیز دهد، بنابراین هر چه توسط تصور خودآگاه فرا خوانده و مشتاقانه بر روی آن تمرکز می‌شود همه هیجانات و احساساتی که مرتبط با آن تصویر در ذهن شماست را برای شما فرامی‌خواند تا آن را تجربه کنید.

به‌طور مثال، اگر پیش‌تر درباره برنده شدن در دَبِلنا خیال‌پردازی کرده‌اید یا مشتاق بوده‌اید با شخصی خاص که عاشقش هستید باشید، آنگاه لذتی که آن افکار در ذهن شما مجسم کرده‌اند را احساس خواهیدکرد، اگرچه به‌لحاظ عقلانی می‌دانستید در آن لحظه به‌طور فیزیکی روی نداده، اما آنچه ضمیر نیمه‌خودآگاه شما فکر می‌کند، برای شما اتفاق می‌افتد و به‌همین‌خاطر است که آن احساسات و هیجانات که با آن افکار مرتبط می‌دانست را عرضه داشت. این حقیقتا یک هدیه شگفت‌انگیز است که ما داریم!

تجسم می‌تواند برای خلق نتایج حیرت‌آور استفاده شود.

در یک مطالعه ورزشی، سه گروه درباره توانایی‌شان برای بهبود بخشیدن به‌درستی پرتاب آزادشان در بسکتبال مورد آزمون قرار گرفتند. آن‌ها در شروع آزمایش و در پایان آن آزموده شدند.

به یک گروه آموزش داده شد به‌طور فیزیکی برای ۲۰ روز متوالی پرتاب آزاد را تمرین کند. به گروه دوم به هیچ‌وجه اجازه تمرین داده نشد. گروه سوم روزی ۲۰ دقیقه صرف کرد تا در یک حالت آرام قرار گیرد و تنها خود را در حال انجام پرتاب آزاد تصور کند. به آن‌ها همچنین آموزش داده شد که اگر در ذهن‌شان موفق نشدند، اندکی خود را میزان کنند و خود را ببینند که دفعه بعد موفق شده‌اند.

در پایان آزمایش، نتایج باورنکردنی بود. گروهی که هر روز به‌طور فیزیکی تمرین کرد، امتیازش را به اندازه ۲۴% بهبود بخشید. گروه دوم که آنچنان که انتظار می‌رفت تمرین نکردند به‌هیچ‌وجه امتیازش را بهبود نبخشید. اما گروه سوم که تنها انجام آن را تجسم کرده بود امتیازش را به اندازه حیرت آور ۲۳% – تقریبا به اندازه گروه یک- بهبود بخشید! قدرت ضمیر خودآگاه را دست کم نگیرید.

 

ادامه دارد

ترجمه: مهشید رضوی رضوانی

 

منبع:

John A. Bargh and Ezequiel Morsella, The unconscious Mind, Yale University,Volume3- Number1.

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شانزده + هفت =

مقالات مرتبط
مقالات پربازدید​