به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: پیشتر از این درباره تاریخچه ناخودآگاه مقالهای را منتشر کرده بودیم، اما بررسی مفهوم ذهن ناخودآگاه موضوع بسیار مهمی است که در مقاله نقش ناخودآگاه در بهبود زندگی به آن میپردازیم. وجود ذهن ناهشیار یا ناخودآگاه، توسط بسیاری اشاره شده بود، ولی زیگموند فروید، با ارائه این مفهوم بهصورتی بسیار شفافتر از گذشتگان خود، نامش را در حوزه فیزیولوژی روانشناسی (یا روانشناسی زیستی) برای همیشه ثبت کرد.
تعریفی که او از ذهن ناخودآگاه ارائه میدهد عبارت است از:
«ذهن ناخودآگاه دربرگیرنده تمام سلایق، امیال و غرایزی است که خارج از آگاهی ما هستند، ولی اغلب کلمات، احساسات و اعمال ما را دربرمیگیرند.
با این که میتوانیم از رفتار آشکارمان آگاه باشیم، اما اغلب از فرایندهای ذهنی که در پس آنها قرار دارند ناآگاهیم».
اما دوست و همکار سابق او، آلفرد آدلر، تعریفی دیگر از ناخودآگاه ارائه کرد:
«بخشی از هدف که فرد آن را به روشنی تدوین نکرده و بهطور کامل درک نکرده است».
یونگ نیز در این زمینه دیدگاههای خود را بر پایه ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی مطرحی کرد.
لاکان برحسب زبان، به تعریف ناخودآگاه پرداخت و بسیاری دیگر از روانکاوها، هر یک بهنوعی این کار را انجام دادند.
در واقع یکی از موضوعاتی که بهشدت دانشمندان علوم شناختی را نیز درگیر کرده همین ذهن ناهشیار است.
به زبانی عامیانهتر، ذهن ناخودآگاه عبارت است از ادراکات، استدلالها، ثبت اطلاعات و تمامی پردازشهای ذهنی که بهطور خودکار انجام میدهیم بدون این که لزوما بتوانیم مسیر آن را بهطور روشن توصیف کنیم.
برای مثال، فردی به خوبی، نقطه ضعف سایرن را در مورد فن بیان متوجه میشود.
وقتی از او میپرسیم که چگونه این موضوع را درک میکند، پاسخ میدهد که نمیداند و فقط این کار را انجام میدهد (البته با فرض صداقت فرد).
بهطور کلی، میتوان ناخودآگاه را چنین تعریف کرد:
تمامی پردازشهای ذهنی که بهطور خودکار انجام میدهیم، بدون این که در مورد مسیر انجام آنها فکر کنیم.
باید توجه کرد که ناخودآگاه یکپارچه نیست بلکه چندین لایه دارد و هر چه امری درونیتر شده باشد، در لایههای پایینتری از ناخودآگاه فرو رفته است.
موضوعی که بهطور مشخص در این سلسله نوشتار مورد توجه قرار میگیرد، نقش ناخودآگاه در تمرکز است.
در واقع یکی از تفاوتهای مشخص بین خودآگاه، نیمه خودآگاه و ناخودآگاه، توانایی بر تمرکز بر روندهای هر یک است. اما تمرکز به چه معناست؟
از نگاه بعضی روانشناسان، مغز یک ماشین حل مسئله است.
برای حل مسئله، باید اطلاعاتی را دریافت کرد و سپس به پردازش در مورد آن، تا رسیدن به نتیجه موردنظر پرداخت.
در واقع ما در روز بهصورت خودکار و یا با آگاهی، به یکسری از موضوعات توجه میکنیم و بر روی آنها متمرکز میشویم.
نکتهای که باید در اینجا به آن اشاره شود، تفاوت قایل شدن بین توجه و تمرکز است.
توجه برای کسب اطلاعات از دنیای پیرامون مورد استفاده قرار میگیرد.
در صورتی که تمرکز در مورد فرایندهای پردازش و تحلیل مسایل استفاده میشود.
در بخش بعد در مورد این که ناخودآگاه را چگونه میتوان به کار گرفت تا در مورد تمرکز، کمک بیشتری به ما کند و در نتیجه، درباره نقش ناخودآگاه در بهبود زندگی، صحبت خواهد شد.
دکترمهشید رضویرضوانی
محمدکاظم جاوید