حفظ گذشته برای آینده:
چگونه قانون از میراث فرهنگی ملموس و غیرملموس در درگیریهای مسلحانه محافظت میکند؟
قسمت دوم
به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: در ادامه مقاله قبل در اهمیت و توجه به سرمایه فرهنگی ملموس و غیرملموس و تاکید بر محافظت از میراث فرهنگی اشاره شد که بیشتر قوانین متوجه محافظت از سرمایه فرهنگی ملموس است در حالی که به ضرورتهای محافظت بر سرمایه فرهنگی غیرملموس نظر دارند. در ادامه مقاله میخوانید:
پیشینه محافظت از میراث فرهنگی در درگیریهای مسلحانه
الزام بهمحافظت از میراث فرهنگی در موقع رویداد درگیریهای مسلحانه پیش از پذیرش هر نوع قانونی، که مورد موافقت کشورها برای حفاظت از آن، قرار گرفته است. ممانعت علیه حمله به یک مکان خاص، ساختمان یا شی در چنین شرایطی، از تحمیل اولیای امور، که معمولا توسط ملاحظات مذهبی یا مقدس(۸) برانگیخته شده بودند، نشات میگرفت. این پدیده در بسیاری از تمدنها که تاریخ بشر را شکل میدهند، یافت میشود.
با توجه به فعالیتهای بر عهده گرفته شده در درگیریهای مسلحانه، بهویژه در طی مرحله ویژگیهای جاری که منجر به تخریب یا سوختن مایملک میشود، الزام برای محافظت از میراث فرهنگی عمدتا بر ساختمانهایی که نمادهای ارزشهای مورد حفاظت هستند یا مراسم در مکان بسته، فستیوالها و تشریفات مذهبی، بههمراه رسانهها و ابزار خواسته شده برای محافظت از آنها متمرکز میشود. بنابراین ممانعت علیه آسیب زدن به چنین اموالی مربوط به کانتینرها میشود، اما به همین منوال اغلب این ممانعت هدفش محافظت از حجم نیز هست.(۹) پس از آن میراث فرهنگی، کلی را ایجاد کرد که ساخته شده از مولفههای ملموس و نیز غیرملموس بودند که دومین آنها به آن حیات میبخشید و انتقال علم و اجزای هویت فرهنگی جمعیت تحتتاثیر درگیری را تضمین میکرد.
حکم ممانعت علیه آسیبزدن به میراث فرهنگی درطی قرنها از یک سوی جهان تا سوی دیگر صادر شده است. سند این امر در غرب شامل محفاظتی میشود که اغلب از اماکن مقدس مدیترانه شرقی یا معابد و کلیساهای مسیحی (که در سراسر امپراطوری روم و جاهای دیگر در میان اماکن دیگری که تخریب آنها ضرورتی نداشت، همانگونه که «سیسرو» اهمیت دارد) میشود. (۱۰)
در طی قرون وسطا تعهد بهمحافظت از چنین اموالی پس از آن رسمی شد. در ابتکار یک کلیسای مسیحی در اروپا مقادیر رمزی متعددی که جنگجویان به آن مراجعه میکردند با سوگندهای شوالیهها (۱۱) مورد پذیرش و قبول قرار گرفتند یا در آییننامههای اداری و شرعی رهبران نظامی پیش از ورود به جنگ آن را امضا کردند؛ این توافقنامهها این را دیکته میکردند که آنچه مقدس است، باید محافظت شود، چه ملموس باشد چه غیرملموس و چه انسان و همچنین باید تخریب (مرتبط با اهداف اصلی یک درگیری خاص) غیرضروری اموال متعلق به تمدنهایی که در جنگ شرکت نکردند نیز منع شود. (۱۲) با رنسانس، آثار هنری (از جمله آنهایی که هیچ کاراکتر مقدس نداشتند)(۱۳) و هنگامی که کشورها قیام کردند، ساختههای بشری مانند آثار و میراث تاریخی که ارزشها و تاریخ ملی بودند، به طبقهبندی چنین اشیا محافظت شدهای اضافه شدند. (۱۴)
این قوانین که شامل عرف جنگ بود و مکررا در توافقات بین جنگجویان قید شده بودند، تا پایان قرن نوزدهم در قوانین عمومی لازمالاجرا نوشته نشده بودند. تا آن زمان بسیاری از کنفرانسها (مانند کنفرانس سن پطرزبورگ در سال ۱۸۹۹ و کنفرانس بروکسل در سال ۱۸۷۴) برگزار شده بودند که این امر در بیانیهها یا در معاهداتی که این قوانین را رسمی میکرد، به اوج خود رسیده بود. (۱۵) تنها در سال ۱۸۹۹ بود که کشورها بهطور رسمی نخستین معاهده قوانین جنگ را پذیرفتند؛ قوانینی که از آنها برخی قواعد، الزاماتی را در ارتباط با میراث فرهنگی بهطور خاص تعیین میکرد. اینها معاهدات سال ۱۸۹۹ لاهه بودند که در سال ۱۹۰۷ مورد تجدیدنظر قرار گرفتند.
اگرچه با وجود قوانینی که آنها تعیین میکنند (قوانینی که با مراحل متفاوت یک درگیری مسلحانه تغییر میکنند و عمدتا به میراث ملموس مانند ساختمانهای اهدایی به مذهب، هنر، علم یا اهداف خیرخواهانه اشاره دارند)، مولفه غیرملموس،حتی اگر تنها تلویحی باشند، نیز به روشنی موجود هستند. (۱۶) بنابراین معاهده لاهه سال ۱۹۷۴(۴) که به قوانین و عرف جنگ زمینی احترام میگذاشت و قوانین پیوندخورده به آن (قوانین سال ۱۹۰۷ لاهه) قطعا این قانون مرسوم را به قوانین مثبت بینالمللی معرفی میکرد که مولفههای میراث فرهنگی باید حفظ شوند. علاوهبراین بر طبق بندهای آن، میراث مورد بحث، هم ملموس و هم غیرملموس، نشان داده میشود.
این ابزاری بود که درگیریهای عمدهای را که در قرن بیستم در جهان خرابی به بار آورد را کنترل میکرد، (۱۷) اما پس از جنگ جهانی دوم قانون درگیریهای مسلحانه دستخوش پیشرفتی عمده بهویژه با پذیرش ۴ معاهده ژنو در سال ۱۹۴۹ که در سال ۱۹۷۷ با ۲ پروتکل افزوده شده تکمیل شد، گشت. (۱۸) این پروتکل با معاهده ۱۹۵۴(۱۹) که محافظت کامل را به میراث فرهنگی اختصاص میداد و در عوض پس از پروتکلهای ۱۹۵۴ و ۱۹۹۹ آمده بود، اختصاص میداد. (۲۰)
هر چند، بدنه این قانون محدود بهتنها محافظت از مولفههای ملموس میراث فرهنگی (یعنی اموال فرهنگی) نمیشود. در واقع بسیاری از بندهای قانون درگیریهای مسلحانه، بهویژه بههمراه معاهده ۱۹۴۹ ژنو، به محافظت از اهمیت این میراث کمک میکنند. (۲۱) چنین محافظتی همچنین از ابزاری سرچشمه میگیرد که تحتنظامهای مختلف قانونی پیشرفت کرد و متعاقبا پذیرفته شد. (مانند معاهدههای حقوق بشری) (۲۲) و معاهدههای متعدد یونسکو درباره میراث فرهنگی سرچشمه میگیرد. (۲۳)
این بندها، بههمراه هم، شامل یک قانوننویسی رسمی میشود که بهروشنی محافظت از میراث فرهنگی، چه ملموس و چه غیرملموس را در درگیریهای مسلحانه تضمین میکند. بعد مادی این چارچوب قانونی اکنون میراث فرهنگی را در کلیت پوشش میدهد و دیگر تنها محدود به میراث فرهنگی نیست.
میراث فرهنگی در طی وجود خصومتها
در جریان هر درگیری مسلحانه، خصومتهای جاری (۲۴) به میراث فرهنگی جنگجویان آسیب میزنند. در نگاه اول این میراث ملموس است که ابتدا از جنگ تاثیر میپذیرد، اما تخریب موزهها، تئاترها، کلیساها و دیگر اماکن فرهنگی همچنین میتواند بر بعد غیرملموس میراث فرهنگی اثر بگذارد. تاثیرات بر میراث فرهنگی در جریان درگیری مالی در سال ۲۰۱۲ این را بهوضوح نشان میدهد.
در حالی که جامعه بینالمللی تخریب فیزیکی آرامگاههای تیمبوکتو را بهخاطر میآورد، این امر با آسیب هم زمان کمتر قابل مشاهدهای که برای میراث غیرملموس در این اماکن بهوجود آمد، همراه شد. (۲۵) توقف ناگهانی درگیری در فعالیتها و تشریفات مذهبی، چه فرهنگی و چه مذهبی، که در این اماکن رخ داد، این امر را نشان میدهد. (۲۶)
در حالی که برخی اجراها و مراسمات که از اماکن عرفیشان محروم شدهاند، میتوانند بهطور موقت در جای دیگر برگزار شوند، این ممکن نیست برای دیگران درست باشد. تشریفات مذهبی و جشنهای خاص مانند آنها که در آرامگاهها برگزار شده، باید در مکانهای خاص برگزار شوند.
وجود خصومتها منحصرا در قانون درگیریهای مسلحانه تنظیم شده که تنها بدنه قانونی است که بهطور دقیق سیرهای را که در آن جنگجویان در دست زدن به کاری تحت این شرایط منع یا مجاز شدهاند تعیین میکند. بنابراین این بدون هیچ پرسشی «یک قانون خاص اقوی از قانون عام» را در این حوزه شامل میشود. رمزیسازی ای که این نظام قانونی فراهم میآورد، حول ۴ قانون بنیادین مرتبط با وجود خصومتها در درگیریهای مسلحانه بهوجود میآید.
اینها قوانین ضرورت، تفاوت، تناسب و احتیاط نظامی است. دادگاه بینالمللی عدالت (ICJ) در علم حقوق خود اینها را قوانین کاردینال (اصلی) توصیف کرده است. (۲۷) این چهار قانون بهنوبت در ادامه مورد بحث قرار خواهند گرفت.
ادامه دارد…
ترجمه: دکتر مهشید رضویرضوانی
منبع:
Christiane Johannot-Gradis (2015) Protecting the past for the future: How dose law protect tangible and intangible cultural heritage in armed conflict? Internatinal Review of the Red Cross