حفظ گذشته برای آینده:
چگونه قانون از میراث فرهنگی ملموس و غیرملموس در درگیریهای مسلحانه محافظت میکند؟
قسمت اول
به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: آنچه در ذیل میآید نظر به ترجمه مقالهای ارزشمند از کریستین جوهانت گرادیس با عنوان فوق در توجه به میراث فرهنگی ملموس و غیرملموس است که در پی آثار تخریبهای فراوان حملات داعش در منطقه سوریه و عراق اتفاق افتاده است. جوهانت با توجه به اهمیتی که به نقش سرمایههای فرهنگی ملموس و غیرملموس فرهنگ هر جامعهای میدهد، نظر خواننده را نسبت به داشتههای فرهنگی جامعه خودش جلب میکند.
کریستین جوهانوت گرادیس سالهای بسیاری بهعنوان وکیل و حقوقدان در کمیسیون بینالمللی صلیب سرخ در این زمینه در اداره مرکزی فعالیت میکرد. او همچنین یک سازمان بینالمللی غیردولتی را با همکاری شرکا تاسیس و مدیریت میکند که نامش Traditions for Tomorrow (یعنی سنتهای آینده) است؛ سازمانی که فعالیتش در زمینه حفاظت از میراث فرهنگی غیرملموس در امریکای لاتین و بهویژه در مواقع درگیری و اوضاع پس از درگیری است.
چکیده مقاله
در جنگ، افراد آسیب پذیرند؛ نهتنها از لحاظ فیزیکی بلکه از نظر هویت فرهنگی؛ بنابراین محو میراث فرهنگی اغلب مسئلهای اصلی میشود. این شرایط درگیریهای مسلحانه با کاراکتر قومی، فرهنگی یا مذهبی است. در بعضی مناطق، میراث فرهنگی شامل چیزی بیش از آثار تاریخی و اشیا می شود و یک میراث ملموس است و بیشتر توسط قانون درگیریهای مسلحانه حفاظت میشود. از طرف دیگر وقتی سازهها ناپایدارند، میراث فرهنگی عمدتا از طریق اشکال گفتاری، حرکات، تشریفات مذهبی، موسیقی و دیگر اشکال بیان که افراد ایجاد میکنند و از رسانهها و ابزار استفاده میکنند، بیان میشود.
چنین میراثی اصولا غیرملموس است. این مقاله هدف دارد نشان دهد میراث فرهنگی هم ملموس و هم غیرملموس است و قانونی که از این میراث فرهنگی محفاظت میکند، محدود به قانون درگیریهای مسلحانه نمیشود.
میراث فرهنگی همچنین از محافظت دیگر ابزار کاربردی مانند معاهدههای حقوق بشر و معاهدههای میراث فرهنگی یونسکو برخوردار است.
کلمات کلیدی: قانون درگیریهای مسلحانه، قانون بینالمللی حقوق بشر، معاهات میراث یونسکو، میراث فرهنگی ملموس، میراث فرهنگی غیرملموس، میراث فرهنگی، وجود خصومت، اختلاس و دادوستد غیرقانونی، انواع مختلف آسیب به هویت فرهنگی، مردم بومی، اشغال نظامی، درگیریهای مسلحانه غیربینالمللی.
مقدمه
در سپتامبر ۱۹۱۴، یک ماه پس از بروز حادثه جنگ اول جهانی، کلیسای جامع «ریمز» در فرانسه در حملهای بهشدت بمباران شد؛ حملهای که موجودیت عینی این ساختمان را در معرض خطر قرار داد. در ژوئیه ۲۰۱۴، مساجد و اماکن مقدس عراق (از جمله آرامگاه یونس پیغمبر و یک مکان زیارتی مسلمانان) بههمراه دیگر میراث فرهنگی تخریب شد. در هر دو مورد، آنچه مورد حمله قرار گرفت، میراث فرهنگی و مذهبی مردمی بود که از این درگیریها تاثیر میپذیرفتند. با تخریب اماکن عبادی که بهاینوسیله این مردم را از یادبود آیینهای مذهبی و سنن بازداشت، این میراث ملموس و غیرملموس آنها بود که مورد آسیب قرار گرفت.
این قرن این دو رخداد را از هم مجزا میکند (بازهای که درگیریهای بیشمار به خود دیده است که ماهیت شان مداوما تغییر میکرد چه از لحاظ طرفهای درگیر و چه از لحاظ خطرات موجود)، همانگونه که این دو نمونه نشان میدهد. این قرن همچنین تکاملی عمده در علم و تکنولوژی به خود دیده است و همچنین در کاربرد آنها در ابزار نظامی که بیشتر و بیشتر پیچیده و دقیق شده است؛ و درعینحال این قرن پیشرفتی حائز اهمیت در قوانین به خود دیده است.
در واقع اگر در سال ۱۹۱۴ قوانین میراث فرهنگی محدود به قوانینی چند درباره جنگ میشد، اما اکنون قانون درگیریهای مسلحانه درباره جنگ وجود دارد که شامل قوانینی است که از میراث فرهنگی در ابعاد متفاوتش محفاظت میکند.
رخدادهای اخیر در سوریه که پس از تحولات مشابه در عراق و مالی بهوجود آمد، این تناقض را پررنگ میکند که این درگیریها اکنون برای محافظت از میراث فرهنگی بهوجود آمدهاند. مولفههای استثنایی میراث فرهنگی این کشورها (که بیشتر آنها در لیست میراث جهانی سازمان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ملل متحد-یونسکو) ثبت شدند، عمدا تخریب شدهاند؛ اگرچه قانونی که امروزه برای آنها کاربرد دارد، یک چارچوب اصولی پیشین نابرابر برای محافظت در این شرایط فراهم میآورد.
در میان همه، تخریب آرامگاه یونس پیغمبر(۱) و طاق پیروزی در پالمیرای سوریه(۲) بدون هیچ پرسشی نشانهنده ویژگی عملیات تعمدانه تخریب میراث این کشورها توسط گروه دولت اسلامی را نشان میدهد. بهنظر میرسد با چنین اقداماتی، قصد اعضای آن، نهتنها محو همیشگی بقایای گذشته این منطقه است، بلکه با انجام چنین کاری میتوانند همه نشانههای هویت فرهنگی و مذهبی افراد موردنظر را حذف کنند. این چالشی عمده را برای جامعه بینالمللی مطرح میکند، زیرا این حاکی از خودداری برای اجرای قوانینی است که (بیشتر آن وضع قوانین مرسوم را دارند و) هدف آنها حفاظت، هم از میراث فرهنگی و هم از افراد در معرض درگیری است.(۳)
هر چند، در سلسله جنگهای تاریخ بشر، ظهور چنین رویدادهایی در درگیریهای مسلحانه پدیده جدیدی نیست. از بین بردن کارتاژ (قرطاج) توسط سربازان روم، غارتگری قسطنطنیه (استانبول امروزی) توسط صلیبیون و بیمصرفسازی مجسمهسازی که کلیساهای جامع را میآراست (در طی جنگهای اصلاحی) و نیز تخریب اخیر در طی جنگ دوم جهانی و تخریب مساجد در طی درگیریها در بالکان در پایان قرن بیستم بهگونهای مشابه قصد دشمنان مهاجم برای از بین بردن همه نشانههای هویت فرهنگی و مذهبی با تخریب میراث فرهنگیشان که نماد آن هویت است(۴) را منعکس میکند.
از این رو باید مشخص باشد که در این درگیریها با کاراکتر نیرومند قومی، فرهنگی و مذهبی، تخریب میراث فرهنگی بسیاری اوقات برای خود مسئله میشود یا خیر. این میراث فرهنگی، چندشکلی است. جایی که بنا عمدتا به شکل اماکن، زمین ساختمانی و اشیاست، میراث (فرهنگی) که مورد حمله قرار میگیرد، بهگونه زیادی «ملموس» است.
هر چند از طرف دیگر جایی که سازهها ناپایدارند و میراث (فرهنگی) بیشتر از طریق اشکال گفتاری، حرکات و دیگر اشکال بیان که افراد با استفاده از رسانهها و ابزار ایجاد میکنند، بیان میشود، میراث فرهنگی عمدتا «غیرملموس» است. در حالت دوم، این بیشتر، اشیا نیستند که مورد هدف هستند، بلکه افرادیند که حامل یا مفسر این میراثند. بنابراین راهحلهایی که قانون باید فراهم آورد تا محافظت میراث فرهنگی تضمین شود، باید مولفههای متعددی نیز داشته باشند.
قانون درگیریهای مسلحانه که یک «قانون خاص اقوی از قانون عام» در زمان جنگ است، صراحتا محافظت از میراث فرهنگی (که عمدتا میراث فرهنگی «ملموس» است) را از طریق معاهده ۱۹۵۴ لاهه برای حفاظت از میراث فرهنگی، در موقع رویداد درگیری مسلحانه، کنترل میکند. (معاهده ۱۹۵۴)(۵) این ابزار که مدت کوتاهی پس از جنگ جهانی دوم اتخاذ شد، تدابیری را تشویق میکرد که قانون باید فراهم آورد تا از بازپیدایی تخریب و غارت بیسابقهای که میراث فرهنگی دنیا در طی این درگیری در معرض آن بوده، جلوگیری کند.
بنابراین این امر شکافهای عمده در چارچوبهای تنظیمی پیشین را پر میکند. این محافظت در موقع رویداد درگیری مسلحانه با تنها معاهدهای که منحصرا به میراث فرهنگی اختصاص یافته و تاکنون مورد مشورت قرار گرفته، البته ضروری است. هر چند، تاثیر معاهده برای حفاظت از میراث فرهنگی در معرض درگیریهای همزمان که شامل بعد «غیرملموس» است، ناکافی است.
بعد «غیرملموس» میراث فرهنگی در واقع نمیتواند بهتنهایی و بر پایه معاهده ۱۹۵۴ مورد محافظت قرار گیرد. بدینمنظور دیگر ابزار، چه متعلق به قانون درگیریهای مسلحانه باشد و چه متعلق به دیگر نظامهای قانونی مانند قوانین بینالمللی حقوق بشر، معاهدههای متعدد اتخاذ شده بهوسیله چارچوب یونسکو برای محافظت از میراث فرهنگی یا قوانین متعدد مرتبط ابزارها (وضع شده توسط «سازمان بینالمللی کار» (ILO) یا حتی سازمان میراث عقلی جهانی (WIPO)) باید بهکار برده شوند.
بعد مادی کاربرد این معاهدههای متعدد، اکنون، این را ممکن میسازد که مفهوم میراث فرهنگی را به مولفههایی غیر از میراث فرهنگی اصیل گسترش دهد که در حقیقت، تنها یکی از اجزای آن است. بنابراین تعریف میراث فرهنگی محافظت شده قانونی، هم ملموس و هم غیرملموس، توسط پیشرفت عمده نظام بخش که در دهههای اخیر دیده شده است (بهویژه در نظام سازمان ملل) (UN) اغنا شده است، حتی اگر اشکال دقیق هنوز به میزان مشخصی برای احتیاط کشورها باقی مانده باشد.
علاوهبر سطوح متفاوت میراث فرهنگی، انواع متعدد آسیب که چنین میراثی ممکن است در معرض آن قرار گیرد، باید مورد تاکید قرار بگیرد. این آسیب بهطور قابل ملاحظهای بسته به مراحل درگیریهای مسلحانه متفاوت است. در واقع تاثیر خصومتهای جاری بر میراث فرهنگی بهطور خاص مربوط به میراث ملموس مانند کلیسای جامع ریمز که مستقیما از جنگ تاثیر پذیرفت، است. (۶) این نوع از آسیب از آنچه این میراث نیز ممکن است بهدست دشمن متحمل شود، هنگامی که سلاحها غیرفعالند، مشخص میشود. این موقعیتها بهویژه بهشکل اشغال نظامی میتواند زندگی روزمره جمعیت مربوط را تغییر دهد و بهاینوسیله ممکن است بر شکل میراث فرهنگی که از یک بعد غیرملموستر است، نیز تاثیر بگذارد.
ناپیدایی عرف تشریفات مذهبی در اماکن مقدس تیمبوکتو در طی درگیری مالی درسال ۲۰۱۲ یک نمونه در میان بسیار است.(۷) تفاوت بین انواع متفاوت آسیب که میتواند بر اجزای مختلف میراث فرهنگی تاثیر بگذارد، بهطور مشابه در قوانینی که هدفشان جلوگیری از آنهاست، منعکس میشود.
هدف این مقاله نشان دادن این است که میراث فرهنگی بهعنوان یک کل از محافظت قانونی در همه مراحل یک درگیری مسلحانه، صرفنظر از ویژگیهای آن، بهطور مداوم بهرهمند میشود. این سخن نهتنها بر پایه قواعد قانونی کاربردی است، که در ذیل مورد بحث قرار گرفته، بلکه توسط قوانین محافظتی دیوان محاکمات جنایی بینالمللی، اقدامات و دکترین کشورها نیز محافظت میشود.
این مقاله با دیدگاهی تاریخی که هستی را آشکار میسازد، از زمان دیرین قوانین مرسوم که تحت آن از جنگجویان خواسته میشود از میراث فرهنگی در این موقعیتها چشمپوشی کنند، شروع میشود. پس از این، بحثی درباره قوانین کاربردی که از آن میراث، هم در جریان خصومتها و هم هنگامی که این میراث تحتکنترل نیروهای دشمن است، میآید. چنین چارچوب قانونی شامل قانون درگیریهای مسلحانه و دیگر قوانین تصدیق شده در اسناد حقوق بشر و معاهدات میراث فرهنگی یونسکو است که کاربرد آن میتواند در موقع رویداد درگیریهای مسلحانه نیز مورد مطالبه قرار گیرد.
منبع:
Christiane Johannot-Gradis (2015) Protecting the past for the future: How dose law protect tangible and intangible cultural heritage in armed conflict? Internatinal Review of the Red Cross