به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: در مقاله «فضایل چهارگانه در نماد نه گانه ایرانی» بهاهمیت تفاوت نگاه حکیمخواجهنصیرالدین طوسی با سایر حکمای پیشین پرداخته شد. حکیمطوسی در توضیح بر فضایل اخلاقی توجه دارد و فضیلتهایی که اغلب حکما، فیلسوفان و مدرسین اخلاق پیش از او بر آن صحه میگذارند، تنها فقط به بعد کمی این ویژگیها نظر دارند. او موضوع کیفیت را در این فضیلتها مطرح میکند.
علاوهبر کمیت بهصورت شدت و ضعف فضیلتهای خرد، شجاعت و عزتنفس، کیفیت این فضایل نیز مطرح است. نقطههای ۳، ۶ و ۹ در نماد نه گانه بر روی دایره قرار نمیگیرند، چرا؟
در نمودار انیاگرام غربی، ایچازو نقاط ۳، ۶ و ۹ را بر روی دایره قرار میدهد و مثلثی که در میان دایره و معرف «راه چهارم» در آموزههای گورجیف بود را دگرگون میکند.
در رسم نمودار و نماد نه گانه ایرانی آغاز هر چیز به نقطه و مرکز دایره مربوط میشود. نقطه مرکز دایره معرف نفسی که به هیچ میرسد یا بهتعبیری زیباتر نفسی که به یگانگی رسیده است. نقطه مرکز دایره برای رسم دایره بسیار ضروری است و چون مرکز نباشد، اطراف و محیط معنی ندارد.
در نمودار نهگانه ابتدا اهمیت و حیات بر محوریت است. این مرکز و نقطه معرف توحید و یگانگی است. این نقطه مرکزی دایره در رسم نمودار بهقدری حایز اهمیت است که در کلام شعرا و ادیبان که اغلب بیان عرفای جامعه ما هستند، آمده است:
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
جام می و خون دل هریک به کسی دادند در دایره قسمت اوضاع چنین باشد
خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم کاین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت
دل چو پرگار به هر سو دورانی می کرد وندر آن دایره سر گشته پا برجا بود
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی عشق داند که در این دایره سرگردانند
آنکه پر نقش زد این دایره مینایی کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد
نقطه عشق نمودم به تو هان سهو مکن ور نه چون بنگری از دایره بیرون باشی
چو نقطه گفتمش اندر میان دایره به خنده گفت به حافظ که این چه پرگاری
اگر نه دایره عشق راه بربستی چو نقطه حافظ مسکین نه در میان بودی
ابیات زیادی از این قبیل در آثار شعرای دیگری هم وجود دارد؛ ولی هنوز تاریخچه دایره و پرگار در ابیات و اشعار برای بسیاری مبهم میآید. تصویر پرگار در شعر، مورد توجه بسیاری از شاعران دنیا است. برای مثال، در تاریخ انگلیس شاعران متافیزیک بهویژه شاعر قرن ۱۷ انگلیس، جان دان، از این واژه استفاده کرده و بهطرز بسیار هنرمندانهای خود و همسرش را به پایههای پرگار تشبیه کرده بهاینصورت که یکی از پایهها باید ثابت باشد (استعاره از معشوقه) تا پایه دیگه (عاشق) دور او بتابد و بچرخد و به این صورت معشوقش را به وفاداری دعوت میکند. چرا که در غیراینصورت و در صورت هر نوع بیوفایی از جانب معشوق، بیوفایی عاشق را در پی خواهدداشت و دقیقا بهمثال پایههای پرگار که اگر پایه ثابت کمی حرکت کند دایره که سمبل اتحاد و همبستگی است ساخته نمیشود یا بیمعنا کشیده میشود. این تصویرسازی که اسم آن «استعاره بعیده» در شاهکار حافظ در قرن ۱۴ یعنی زمانی که غرب در تاریکی و بیخبری مطلق بهسر میبرد، در اشعار حافظ و حتی قبلتر از حافظ در اشعار خواجویکرمانی نیز موجود است.
در رسم نمودار ابتدا نقطه اتکا پیش از هر چیزی موجود است. دایره ترسیم پرگاری است که گردش و چرخش را بیان میکند. با این توضیح در رسم نمودار ابتدا نظر به مرکز توجه است و این گونه فرد باید خود را نسبت به این مرکز بشناسد. اما نقطهها چطور در روی دایره و یا بیرون دایره قرار میگیرند؟ پاسخ این پرسش را در مقاله بعد بخوانید.
دکترمهشید رضویرضوانی