به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد، در ادامه صحبتهای دکتر لاله بختیار ، خانم دکتررضوی در تکمیل صحبتهای ایشان گفتند: در واقع عمل آقای بختیار انگیزه بود برای فرزندانشان به جهت تحصیل و سرگذشت ایشان برای فرزندان الگو بود و این بسیار حائز اهمیت است که فرزندان خود را متعهد میدانستند که راه پدر را که با تلاش بسیار به چنین جایگاهی رسیده بود ادامه دهند.
دکتر لاله بختیار ادامه میدهد: من در سن ۱۹ سالگی دانشجوی دانشگاه پنسیلوانیا بودم و برادرم سیروس در هاروارد درس میخواند و یکی از دوستان من میخواست با برادرم آشنا شود که تصمیم گرفتیم برای چند هفته برویم هاروارد و برای هزینه هواپیما مجبور بودیم به مدت ۶ هفته لباس اتو کنیم تا بتوانیم هزینه را جور کنیم.
خانواده نصر هر چند وقت تعداد کمی از ایرانیان که ۵ یا ۶ خانواده میشدند به شام دعوت میکردند که من همراه برادرم سیروس و دوستم دعوت شدیم و من آنجا با سیدحسین نصر آشنا شدم و ایشان از من پرسید مذهب شما چیست؟ من گفتم: با دین مسیحیت بزرگ شدم، اما ایشان گفتند که پدر شما ایرانی است و شما میتوانید مسلمان باشید، گفتم: من اصلا چیزی نمیدانم، ایشان از من خواست که یاد بگیرم و من ۶۰ سال در حال یادگیری در مورد اسلام هستم.
دکتر بختیار متنی را به زبان لاتین خواندند و مترجم ایشان متن را به فارسی ترجمه کرده و ادامه دادند: من این فرمان را در قلب خودم جای دادم و برای ۶۰ سال مشغول به این کار هستم. من نه تنها درباره اسلام میآموزم، بلکه با نگاه ویژهای به عرفان درباره اسلام یاد میگیرم که این نگاه بر پایه عشق به خدا و عمل به اعمال آن هست، قرآن میفرماید: اگر به خداوند عشق بورزید و از من پیروی کنید آنگاه خداوند نیز به شما عشق خواهد ورزید.
خانم دکترلاله بختیار گفت: در سال ۱۹۵۸ من با نادر اردلان ازدواج کردم که ایشان آرشیتکت بودند و ما با هم به ایران آمدیم، نادر هم در آمریکا بزرگ شده بود و هیچکدام فارسی بلد نبودیم اما همه جا خودمان را ایرانی معرفی می کردیم.
ما ۱۵ سال ایران بودیم که شامل دوره شاه، انقلاب و ۹ سال بعد از انقلاب میشود و همزمان دکتر نصر در ایران بودند و من تمام کلاسهایشان را که درباره معارف اسلام بود شرکت کردم و همانجا متوجه شدم که ایران چه فرهنگ غنی دارد و بعد در دانشگاه تهران ثبتنام کردم و در رشته ادبیات فارسی برای خارجیزبانان شرکت کردم و همزمان با آقای ویلیام چیتی که خیلی معروف بودند در ابنعربی و استاد ما هستند از نظر عرفان، همسرشان ژاپنی بود که در همین زمینه فعالیت داشتند.
بعد از سال اول دانشگاه دکترمحقق من را خواستند و من ترسیدم که چرا!؟ بعد از ملاقات با ایشان متوجه شدم به دلیل اینکه ایرانی هستم که در خارج زندگی میکردم نمیتوانم در این رشته ادامه تحصیل بدهم، چون این قسمت برای من خیلی آسان می بود اما برای دیگران خیر، خلاصه من دکترا گرفتم اما از جای دیگری. در همان زمان دکتر نصر، دکتر عوانی را به من معرفی کردند و بعد از سال ها امروز دیدمشان و کتابهای آماده چاپ ۴۰، ۵۰ سال پیش من را نگه داشتهاند ودوباره به من دادند تا بتوانیم انشاالله به چاپ برسانیم. همچنین دکتر عسایی را به من معرفی کردند که نزدیک ۶ سال زبان عربی قرآنی پیش ایشان یاد گرفتم تا توانستم قرآن را ترجمه کنم.
در ادامه دکتر لاله بختیار به لاتین ادامه دادند و مترجم ایشان اینطور ترجمه کردند: در این دوران بود که رویاهای معنوی به سراغم می آمدند و ذهن مرا به شدت مشغول خود کرده بودند، من این رویاها را در دفترچهای یادداشت میکردم و این آقا بهشدت مرا تحتتاثیر گذاشته بود و بهدنبال سیدحسین نصر رفتم تا در تعبیر آنها مرا یاری کند، او به من گفت که روح من در فرآیند تجدید یگانگی معنوی است او از ویلیام چیتی درخواست کرد که نمازهای ۵ گانه را به من بیاموزد و من از این بابت تا پایان عمر مدیون او هستم.