loader image
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سرنخ‌های جدید اعمال درونی ضمیر ناخودآگاه / ۴

سرنخ های جدید اعمال درونی ضمیر ناخودآگاه-4

فهرست مطالب

سرنخ‌های جدید اعمال درونی ضمیر ناخودآگاه

قسمت چهارم و پایانی

کریستوفر برگلند

 

به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماه‌شید خرد: در ادامه مقاله‌های اول، دوم و سوم « سرنخ‌های جدید اعمال درونی ضمیر ناخودآگاه » در حوزه علوم‌شناختی، در نتیجه به این قسمت رسیدیم که لورتزو برگوئیگ‌نان متوجه شد، افرادی که در شرایط بد روانی رنج می‌بردند، احساس می‌کردند که در بدن خود نیستند. بررسی این وضعیت در افراد سالم نیز قابل توجه بود و نشان می‌داد که رابطه نزدیکی بین تجربه و حافظه بدنی وجود دارد. مغز ما به‌طور پیوسته با ترکیب اطلاعات از حواس متعدد: بینایی، شنوایی، لامسه و حس‌های دیگر تجربه بدن خود را در فضا خلق می‌کند. در انتهای مقاله این مطلب بیان شد:

«لورتزو برگوئیگ‌نان می‌گوید: ما معتقدیم این دانش جدید ممکن است برای تحقیقات آتی بر روی اختلالات حافظه در شماری از شرایط روانی مهم باشد؛ شرایط روانی مانند اختلال استرسیِ پساآسیب‌زا، اختلال شخصیتی بینابینی و روان‌پریشی‌های خاص که در آن بیماران تجارب تفکیک شده دارند.

در یک تلاش سرسری برای درمان صرع به‌طور تصادفی کل هیپوکامپ اچ. ام. بیمار مشهور تحت‌عمل جراحی، را برداشتند. او از فراموشی و ناتوانی برای ساختن هر نوع خاطره جدید آشکار رنج می‌برد. هر چند، با یک مخچه سالم او قادر بود معماها را یاد بگیرد و خاطرات تلویحی «روشی» را ابقا کند، اما با وجود این او کاملا شناخت دِماغی یا خودآگاه از یادگیری این مهارت‌های تلویحی نداشت.

این ناتوانی برای ذخیره خاطرات جدید بلندمدت جزبه‌جز سرگذشت شخصی و دانش او را تا روز عمل جراحی مسدود کرد. به‌طور مثال اچ.ام. پس از عمل جراحی، دیگر نمی‌توانست لیستی از کلمات را چند دقیقه پس از شنیدن آن‌ها به‌خاطر آورد. همچنین او با کلمات جدیدی که در دهه ی ۱۹۶۰ رایج شد، مانند jacuzzi و granola  مشکل داشت. 

هر چند، حافظه تلویحی اچ. ام. و نیز حافظه گذشته دور او سالم بودند. به‌طور مثال، او می‌توانست مهارت‌های جدید، مانند دنبال‌کردن مسیر یک نشانه یا تقلید کردن از یک شی در آینه و ساختن یک سازه بلوکی چوبی پیچیده با نام «برج‌های هانوئی»، را بیاموزد و بر آن‌ها مسلط شود. اما مجددا، نمی‌توانست به یاد بیاورد که آیا این مهارت‌ها را تا به حال در گذشته تمرین کرده یا خیر.

این جداسازی حافظه آشکار از دیگر اشکال حافظه‌اش، دهه‌ها پیش، به میزان زیادی به شناسایی نظام‌های یادگیری آشکار و تلویحی کمک کرد. اچ. ام. آشکار ساخت که علی‌رغم ناتوانی در ساختن خاطرات خودآگاه، فرد می‌تواند هنوز مهارت‌های «روشی» را که در نظام حافظه تلویحی نگاه داشته شده، بیاموزد.

نتیجه: نظام‌های حافظه آشکار و تلویحی یکدیگر را تکمیل می‌کنند.

فصل ۱۰ کتاب من، «شیوه ورزشکار»، عنوانش «دورنشدن از آن» است و برای پایان دادن به عادت‌های بد و خلق عادت‌های بهتر، از طریق ترکیب تکنیک‌های یادگیری آشکار و تلویحی، توصیه‌های عملی ارائه می‌کند.

در کتاب اولم من یک مدل مغز دونیم شده ارائه دادم که از مخچه «بدون تفکر» ناخودآگاه به‌عنوان جایگاه حافظه تلویحی و از «مغز پیشین» به‌عنوان جایگاه یادگیری و حافظه آشکار یاد می‌کند. این یک ایده بنیادی است که به‌نظر می‌رسد متاخرترین علم عصب‌شناسی از آن حمایت می‌کنند.

واضح است که مطالعات واقع‌بینانه‌تر، برای تنظیم این که چگونه نظام‌های حافظه تلویحی و آشکار می‌توانند بهینه باشند و برای دیدن این که آیا واقعا منطقه‌ای از مغز وجود دارد که با هر یک از این دو نظام مرتبط باشد یا خیر، لازم است».

 

دکترمهشید رضوی‌رضوانی

 

منبع:

https://www.psychologytoday.com/intl/blog/the-athletes-way/201403/new-clues-the-inner-workings-the-unconscious-mind

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یازده − 5 =

مقالات مرتبط
مقالات پربازدید​