دیدگاه تطبیقی رویکرد عمر اریکسون و انیاگرام
رویکرد روانی اجتماعی
قسمت دوم
به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: در مقاله قبل در شناخت از دیدگاه عمر اریکسون به این نتیجه رسیدیم که هر مرحله از زندگی فرد با تعارض و بحرانی روبهرو خواهد شد. با حل تعارض هر در مرحله به مرحله دیگری وارد میشود. در مرحله بعد نیز به همین ترتیب خواهد بود و این روند از آغاز زندگی تا پایان عمر ادامه خواهد داشت. بدیهی است که عبور از هر مرحله و ورود به مرحله بعد بهآسانی اتفاق نخواهد افتاد و در هر مرحله نوع تعارض، بحران و عبور از آن متفاوت و گاه با سازگاری و گاه با ناسازگاری خواهد بود. در این مقاله به شناخت مراحل رشد پرداخته شدهاست.
همانطور که اشاره شد، فرد در هر دورهای از مراحل رشد و طول عمرش و در رویارویی با محیط خودش را با نوعی بحران مواجه است. این بحران در طول زمان تغییر میکند و فرد ناگزیر است تا بهدنبال پاسخهای دیگری باشد. فرد ممکن است انرژی خود را بهصورت سازگارانه یا ناسازگارانه استفاده کند. شیوههای سازگارانه و مثبت بیانگر نگرش روانی سالمتری در فرد است، هر چند اریکسون مقداری از شیوههای ناسازگارانه را طبیعی قلمداد میکند.
مراحل روانی اجتماعی رشد
اریکسون هشت مرحله روانی- اجتماعی را در هر فرد معرفی میکند که فرصتی برای رشد نیرومندیهای بنیادی فرد است. این نیرومندیها با حل موفقیتآمیز در هر مرحله بهوجود میآید.
مرحله سن تقریبی نوع شیوه پاسخگویی نیروی بنیادی
دهانی تولد تا یکسالگی اعتماد در برابر بیاعتمادی امید
عضلانی-مقعدی ۱تا ۳ سالگی خودمختاری در برابر تردید اراده
جابهجایی حرکتی-تناسلی ۳ تا ۵ سالگی ابتکار در برابر گناه هدف
نهفتگی ۶ تا ۱۱(بلوغ) سختکوشی در برابر حقارت شایستگی
نوجوانی ۱۲تا ۱۸ سالگی وحدت هویت در برابر سردرگمی وفاداری
اوان بزرگسالی ۱۸ تا ۳۵ صمیمیت در برابر انزوا عشق
بزرگسالی ۳۵ تا ۵۵ خلاقیت در برابر رکود نگرانی
بالندگی و پیری ۵۵ و بعد انسجام من در برابر ناامیدی خردمندی
مرحله اعتماد در برابر بیاعتمادی
مرحله دهانی- حسی که شبیه مرحله دهانی در رویکرد فروید است. زمانی که فرد بسیار درمانده است و نیاز به امنیت، محبت و حمایت دارد. در این مرحله دهان در کودک نقش بسیار مهمی دارد و اریکسون میگوید که دهان برای کودک زنده است و از کودک با این وسیله عشق میورزد. کودک در این مرحله فقط رابطه منحصرا زیستی ندارد و با مادرش تعاملی دارد که در او میتواند احساس اعتماد یا بیاعتمادی را بهوجود آورد. رشد عاطفی کودک در این تعامل بهوجود خواهد آمد و کودک در این دوره اعتماد را مییابد. این اعتماد میتواند به سایر موقعیتهای دیگر سرایت کند و در نتیجه نوعی ثبات و تداوم در فرد شکل میگیرد. بدیهی است اگر مادر رفتاری طردکننده و بیتوجه داشته باشد، کودک بیاعتماد، مظنون، ترسو و مضطرب خواهد بود. این وضعیت در او بیاعتمادی را رقم خواهد زد. دستیابی کودک به اعتماد میتواند امید، نیروی بنیادی این مرحله محقق کند.
مرحله خودمختاری در برابر تردید
دومین مرحله یعنی مرحله عضلانی-مقعدی است. این مرحله هم مطابقت با مرحله دوم فرویدی دارد. رشد جسمی، ذهنی و اجتماعی بچهها در این مرحله بهسرعت بالاست و بچهها با تواناییهایی که دارند باید مهمترین مهارت خود را در نگه داشتن و رها کردن بیاموزند. این آموزش بهویژه در امر توالت رفتن بچهها بسیار مهم است. یعنی اولین تلاش مهم اجتماعی که کودک باید خودش را با شرایط محیطی سازگار کند و در این شرایط موفق بیرون بیاید. چنانچه کودک در این مرحله بهطور خودانگیخته از اراده خودش بهره ببرد، احساس خودمختاری در او بهوجود میآید و در صورتی که ناکام باشد، احساس شرم و تردید در او رشد میکند. اراده نیروی بنیادی در این مرحله است که فرد با خودانگیختگی و اراده بهدست میآورد.
ادامه دارد…
دکترمهشید رضویرضوانی
منبع:
شولتز و شولتز(۱۳۸۵). نظریه های شخصیت، ترجمه یحیی سید محمدی. تهران: نشر ویرایش