به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: در مقاله پیشین، نقش ناخودآگاه در زندگی، در مورد این که ذهن ناخودآگاه به چه معناست توضیحاتی ارائه شد.
همچنین به دو مفهوم توجه و تمرکز اشاره شد.
در این مقاله بیشتر در مورد این دو مفهوم صحبت شده و راههای استفاده بهینه از آنها توضیح داده میشود.
یکی از موضوعاتی که میتواند بر زندگی ما اثر فوقالعادهای بگذارد، کنترل تمرکز است.
در واقع، اگر ما بتوانیم تمرکز خود را کنترل کنیم، میتوانیم زندگی خود را آنگونه که میخواهیم جهت دهیم.
برای درک بهتر موضوع، مجموعه پژوهشهایی که توسط گابریل ولف، از پژوهشگران دپارتمان تشریح حرکات بدن انسانی در دانشگاه نوادا در لاسوگاس انجام شده است میتواند کمککننده باشد.
در این سلسله تحقیقات با استفاده از تمرینات ورزشی، نتایج جالبی بهدست آمد.
ابتدا از ۲۲ شرکتکننده خواسته شد تا با استفاده از یک چوب سر آهنی شماره ۹، توپهای گلف را به داخل هدفی دور در فاصله ۱۵متری بیاندازند.
همه شرکتکنندگان آموزش دقیق ایستادن، محکم گرفتن چوب و سایر آموزشهای لازم را دریافت کردند.
دو گروه تشکیل شد: گروه درونی که به حرکت اندامهایشان برای زدن توپ توجه میکردند و گروه بیرونی که برای زدن توپ به مسیر و هدف نهایی توجه میکردند.
به گروه درونی اینطور گفته شد که بر روی حرکت بازوهایشان تمرکز کنند، بهنحوی که برای ضربههای از جلو، هر دو بازو را صاف کرده و به هنگام دنبال کردن ضربه، بازوی راست تا آخر صاف باشد و بازوی چپ خم شود.
به گروه بیرونی چنین گفته شد که بر روی حرکت چوب تمرکز کنند.
به آنها گفته شد که اجازه دهند تا سر چوب همانند پاندول بازی کند و بهنحوه برخورد چوب با توپ دقت کنند.
نتایج جالبی اتفاق افتاد: امتیاز گروه بیرونی برابر با ۲۱ و گروه درونی برابر با ۱۰٫۸ بود.
(امتیازها با توجه به این که توپ هر گروه چقدر به هدف نزدیک باشد، امتیاز بین ۰ تا ۵ دریافت میکرد).
این نتایج در آزمایشات دیگری که روی گروههای متفاوتی انجام شد نیز مجددا تکرار شد.
در آزمایشی دیگر در دانشگاه پلی موث، از ۴۰ دانشجو خواسته شد با دست غیرعادت خود توپ تنیس را به سمت یک هدف پرتاب کنند.
به گروه درونی گفته شد «در حالی که بهطور ذهنی بر روی حرکت بازویتان تمرکز میکنید، با چشم خود بر روی هدف تمرکز نمایید».
وقتی پرتابتان دور از هدف بود، به این فکر کنید که چگونه میتوانید با حرکت بازویتان این اشتباه را جبران کنید.
هر بار بر روی بازویتان تمرکز کنید تا پرتاب درست انجام شود.
اما به گروه بیرونی گفته شد: روی مسیر بیرونی تمرکز کنند.
در واقع آنها باید میتوانستند بهصورت ذهنی روی مسیر پرتاب تمرکز کنند و با چشمهای خود بر روی هدف متمرکز شوند.
به آنها گفته شد: وقتی پرتابتان دور از هدف بود، به این فکر کنید که چگونه میتوانید با تغییر مسیر توپ این اشتباه را جبران کنید.
تا جایی که ممکن است درست پرتاب کنید و بر روی مسیر توپ تمرکز کنید.
در این آزمایش هم، گروه بیرونی بسیار قویتر از گروه درونی ظاهر شد.
در واقع گروه بیرونی توانست دو برابر گروه درونی امتیاز بهدست آورد.
در پی این آزمایشات این پرسش برای روانشناسان پیش آمد که اگر افراد بتوانند با تغییر تمرکز از موضع درونی به بیرونی، این نتایج خیرهکننده را در ورزش بهدست آورند، آیا این موضوع نمیتواند در کل زندگی مثمر ثمر باشد؟
گابریل ولف این بار آزمایشی را روی افراد مبتلا به بیماری پارکینسون انجام داد.
او از آنها خواست تا روی یک تخته پلاستیکی بایستند و تا جایی که میتوانند تعادل خود را حفظ کنند.
در این آزمایش به گروه درونی گفته شد روی پاهای خود تمرکز کنند و به گروه بیرونی گفته شد که بر روی صفحه پلاستیکی تمرکز نمایند.
مجددا نتایج شگفتآوری بهدست آمد: گروه بیرونی بهشدت تعادل بهتری نسبت به گروه درونی و یک گروه کنترل داشت.
با توجه به نتایج آزمایشات ارائه شده، میتوان به این نتیجه رسید که برای رسیدن به اهداف خود، باید بیشتر بر روی مسیر تحقق هدف، پیشبینی موانع و مشکلات احتمالی و خود هدف تمرکز کرد.
باید به هدف نگاه کرد و برای رسیدن به آن، راهحل ارائه کرد.
با این کار به بهترین نتایج دست پیدا خواهیمکرد.
در واقع باید روی چیزی که واقعا میخواهیم تمرکز کنیم.
دکترمهشید رضویرضوانی
محمدکاظم جاوید
برگرفته از مقاله How to Focus Using The Conscious Mind در سایت http://www.mindset-habits.com
اگر راست دست بودند با دست چپ و اگر چپ دست بودند با دست راست، ضربه بزنند.
مبتلایان به این بیماری، دارای حرکات بدنی غیرقابل کنترل هستند.
هیچگونه آموزشی به این گروه داده نشد.