خرد در رویکرد انیاگرام چگونه میتواند مهارت فرزندپروری را به ما بیاموزد؟
به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد، در رویکرد انیاگرام جهت تحقق فرزندپروری سالم، خرد نقش بهسزایی دارد؛ انسانسازی جز با بهرهگیری از خرد امکانپذیر نیست و این خرد در حکمت انیاگرام برجسته است. در بسیاری از ادیان و فرهنگها علاوهبر تاکید و سفارش به دانش به موضوع خرد بهای بالایی دادهاند، پس دانش و خرد دو حوزه متفاوت هستند.
معنای خرد درمقابل دانش چیست؟
خرد را میتوان یک فرا دانش تعریف کرد که به شناخت دانش بههمراه کاربرد آن تحتتاثیر ارزشها میپردازد. خرد یک بالندگی و پختگی است که در افکار، احساسات و رفتار آدمی نمود پیدا میکند. هدف خرد متعادلسازی منافع سهگانه (درون فردی- بین فردی و فرا فردی) است که خیر عمومی به ارمغان میآورد و همه افراد را بهخوبی سوق میدهد؛ ولی دانش میتواند اصلا خیری نداشته باشد یا فقط یکی از ابعاد منافع سهگانه را شامل شود که نتیجه آن فقدان برخی ارزشها است بدین معنی که با دانش صرف میتوان فقط به منافع خود اندیشید و با خودخواهی اقدام به انجام عمل نمود یعنی از فضیلتها دور شده و به سمت رذیلتها حرکت کرد.
بهعنوان مثال در فرزندپروری که فقط به دانش بها میدهد، امکان دارد والد فقط به اهداف و آرمانهای خود بیاندیشد و تمام برنامههای تربیتی خود را بر اساس نقاط قوت و ضعف خود هدفگذاری نماید، در صورتی که فرزندپروری که به خرد بها میدهد. در امر تربیت کودک، نقاط قوت و ضعف او را شناسایی میکند، در جهت تقویت نقاط قوت و برطرف نمودن نقاط ضعف، برنامهریزی و تلاش میکند و نقاط ضعف غیرقابلتغییر را میپذیرد و به کودکان به عنوان یک انسان احترام گزارده و برای موفقیتها و هدفگذاریهای او اهمیت قائل است و به ضرورتها نیز بسیار توجه دارد. بنابراین تکیه بردانش صرف بدون توجه به خرد میتواند زیانبار باشد و با ایجاد عدم توازن در بافتهای انسانی، اجتماعی، فرهنگی و … ناسالمی و تباهی به بار آورد. بدون هیچ مبالغهای میتوان فرزندپروری با رویکرد انیاگرام را تنها رویکردی دانست که میتواند رسیدن به خرد فرزندپروری را برای والدین دغدغهمند به ارمغان آورد. والدین لازم است با آگاهی از سبک ۹ گانه انیاگرام کودکان و شناخت تیپ شخصیتی خود تفاوت بین خواستههای خود و کودک را بیاموزد و به پذیرش این تفاوتها برسد.
مهارت فرزندپروری بر پایه خرد چگونه تبیین میشود؟
خرد با ۵ معیار اساسی قابل تبیین است که در حوزه فرزندپروری بررسی میشود: ۲ معیار اول پایه نامیده میشوند و ۳ معیار بعدی فرا معیار خوانده میشوند. اولین معیار، دانش واقعی غنی فرزندپروری است که در این حوزه به سیر تحولی، نیازهای اساسی، ماهیت آموزشی و پرورشی، سبکهای شخصیتی متفاوت و… کودک میپردازد. دومین معیار دانش کاربردی غنی فرزندپروری است که راهبردها، تکنیکها و ابتکارات عملی روانشناسان کودک را بر اساس دانش واقعی را شامل میشود.
والدین با شرکت در دورههای فرزندپروری، میتوانند به این دو مهارت پایه دست یابند.
اما معیار سوم، رفتار طول عمر است. بدین معنا که نقش حوزههای مختلف مثل: جامعه، آموزش و پرورش، طبقات خانوادگی، رسانه جمعی و … با یک دوره زمانی (گذشته، حال و آینده) در مهارت فرزندپروری را لحاظ مینماید و به بررسی آنها میپردازد.
معیار چهارم، نسبیت ارزشها و اولویتها است که همان پذیرش تفاوتهای بین فردی و مبحث تفاوت بین سبک کودکان و تیپ والدین و متفاوت بودن فضیلتهای هر تیپ شخصیتی با سایر تیپها است که روش برنامهریزی و سیاق کاربردی گوناگون میطلبد.
بازشناسی و مدیریت ابهامات، معیار پنجم است. فرد خردمند به عدم قطعیت در مورد صحت کامل تصمیمگیریهای زمان حال، پیشبینی زمان آینده و اطمینان صددرصد از زمان گذشته، واقف است. در جهت این ابهامات در جستوجوی راهحلهایی برای مدیریت آنهاست تا بتواند به تامین منابع سهگانه فردی نائل شود.
یک امر تربیتی مثل آموزش مسواک زدن را توسط والد تیپ یک به کودک سبک سه مطرح مینماییم، معیار دانش برای والد این است که کودک باید بعد از هر غذا مسواک بزند. معیار دوم برای والد این است که از تکنیک شکلدهی با سلسله مراتب همزمان با تقویت میتوان به این نتیجه رسید. معیار سوم این است که والدین و مهدکودک میتواند در ایجاد این رفتار نقش الگویی و آموزشی داشته باشد و اینکه با توجه به معیار چهارم در دورههای مختلف سنی تواناییهای کودک متفاوت است و بنابراین سطح انتظارات ما در باید متناسب سطح رشدی کودک باشد و اینکه اگر مسواک زدن برای یک والد تیپ یک میتواند ارزش باشد برای کودک سبک سه، بهصورت رقابتی رفتار کردن، جلب توجه از دیگران، جذاب و مرتب بودن بیشتر معنا میشود. در این امر به منافع سهگانه فردی، بین فردی و فرا فردی نیز توجه داده میشود که مسواک زدن باعث خوشبویی دهان، سلامت دندان و زیبایی چهره میشود و موقع صحبت با دیگران همراهی مطلوبی خواهی داشت و یک عادت رفتاری مناسبی را بهدست آورده که شاید در دورههای زمانی به طرق مختلف انجام گرفته و نتایج مطلوبی داشته است، معیار پنجم نیز مرتفع میشود.
کودکی که بازی کردن را دوست دارد، با خود بازی میکند، قوانین بازی را میآموزد و مهارت لازم را درکسب موفقیت بهدست میآورد. بعد از آن وارد گروه همسالان شده و با بازی گروهی مهارت خود را به نمایش گذارده و با هدف تفریح یا لذت این امر را پیگیری میکند و بهمهارتهای بیشتری نائل میشود و در بازی گروهی از انعطافپذیری بیشتری برخوارد شده و قوانین گروهی را نیز میپذیرد و اهداف گروهی را براساس نقاط مشترک همگروهیها طراحی میکند نه فقط سلیقه شخصی و این باور را دارد که اینها همه قراردادی است و میتواند در موقعیتهای مختلف تغییر کند. همچنین در کل این مسیر به بافت خانواده و قوانین خانوادگی خود و سایر همبازیهای خود توجه دارد و این موضوع برای او بسیار ارزشمند است. این کودک ضرورت بازی را در جایگاهها و موقعیتهای متفاوت میداند و بهنحو صحیح برنامهریزی میکند.
این دو نمونه ذکر شده نمونهای از خردمندی و پختگی است. شاید در تکنیکهای فرزندپروی علمی بتوان به دو معیار اول دست پیدا کرد ولی برای رسیدن به سه فرامعیار و در نتیجه یک کل منسجم از خردمندی ضرورت دارد از رویکرد انیاگرام آگاهی داشته و در مسیر مهارت برنامهریزی داشته باشیم و این مطلب بهراحتی قابل حصول نیست. علاوهبر دانش، بینش، مهارت، حکمت و خرد بهعامل مهمی به نام زمان نیز احتیاج است و صبر و شجاعت مربیان و متربیان را میطلبد.
خرد در رویکرد انیاگرام چگونه مهارت فرزندپروری را یاری میرساند؟
از آنجایی که خرد در رویکرد انیاگرام بسیار برجسته است و بهنوعی این رویکرد، رویکرد تربیتی محسوب میشود تا تفاوتهای فردی را به ما بیاموزد و این شناخت را به ما بدهد که افراد بسته به تیپ شخصیتهای خود دارای فضایل و رذایلی هستند و دنیا را به شکل متفاوتی میبینند؛ حتی رنج و لذت آنها از مسایل با دیگر افراد متفاوت است و برای رسیدن به فضایل و سلامت لازم است متفاوت عمل کنند، دو معیار پایه را بیشتر شکافته و راهبردهای بیشتر و متفاوتتری را برای هر نوع افراد معرفی مینماید.
با توجه به نقش والدین، جامعه و آموزش و پرورش با آگاهی از معیارهای پایه میتواند در سیاستگذاریها و برنامهریزیها بسیار تاثیرگذار باشد، معیار سوم را پاسخگو است. معیار نسبیت ارزشها و اولویتها نیز با توجه به رابطه بین والد-کودک با تیپ و سبک متفاوت شخصیتی و ایدلوژی و جهانبینی متفاوت، معیار دوم را به چالش کشیده و یا بهعبارتی دیگر بسط دادن معیار پایه دانش کاربردی غنی را توصیه مینماید. بالها و سمت سبکها و تیپهای انیاگرام میتواند مصداقی بر بازشناسی و مدیریت ابهامات در مهارت فرزندپرروی باشد که در موقعیتهای استرس و آرامش رفتارهای متفاوت را نظارهگر هستیم و این تظاهر ابهامات است و لازم است به مدیریت این ابهامات در تربیت کودک بهنحو صحیح پرداخته شود. این مدیریت صحیح بهنحو شایستهای با بهرهگیری از خرد انیاگرام در مهارت فرزندپروری صورت میپذیرد. چرا که به جنبههای متفاوت روابط بین والد_کودک علاوهبر مشخصات فردی هر یک میپردازد و شرح تفصیلی جزییات رفتاری، فکری و احساسی را با لحاظ نمودن فرامعیارها ارائه میدهد.