از حمایت کالای ایرانی تا ناخودآگاه جمعی ایرانیان
برگرفته از مقاله «راز عدم ماندگاری»
به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: چند روز پیش یکی از دوستان لینکی از روزنامه «دنیای اقتصاد» برایم ارسال کرده بود. این لینک مربوط به موضوع مقالهای با عنوان «راز عدم ماندگاری» پنجشنبه سوم خرداد ۹۷، نسبت به برندهای ایرانی است. نویسنده مقاله، شادی معرفتی پژوهشگر تاریخ است و در این مقاله به نکتههای قابل توجهی اشاره میکند. برخی از نکات شامل مواردی از این قبیل است:
خیابانها و بزرگراهها از بیلبوردهای تبلیغاتی «حمایت از کالای داخلی» پر شده است در حالی که ایرانی امروز بر ماشینهای شاسی بلند و مصرف انواع برندهای خارجی میپردازد.
برندهای ایرانی یکی پس از دیگری تنها بهصورت خاطرهای بیش در ذهن ایرانی نمیماند.
از برندهای ایرانی همچون پیکان، ارج، آزمایش، نساجی مازندران و کفش ملی و… که روزگاری رونق صنعت ایران بودند، حالا فقط تابلوهایی خسته و خاطرهای خاک گرفته در امتداد جای کرج باقی مانده است.
شادی معرفتی به این نکته نیز اشاره میکند که برندها در ایران ماندگار نمیشود. او اشاره میکند که حتی معروفترین برندها هم ممکن است یک شبه از ذهن ایرانیان پاک شود و چرایی این موضوع را محصول سبک زندگی ایرانیان میداند.
این پژوهشگر تاریخ اضافه میکند، نوع سبک زندگی ایرانیان خود ناشی از نگاه کوتاهمدت ایرانیان است که در ناخودآگاه جمعی ایرانیان وجود دارد. او در توضیح این مطلب به مقایسه نقش کالاها، چگونگی مصرف آن و مواردی از آنها در جامعه ایران و جوامع اروپایی میپردازد. شادی معرفتی، متذکر میشود که چگونه مفهوم «حق مالکیت» در ناخودآگاه جمعی ما ایرانیان تعریف نشده باقیمانده و در طول تاریخ مردم ایران همیشه بهمثابه رعایای سلطان بودهاند که در یک لحظه از خشم شاه، مال و جان خویش را از دست دادهاند. معرفتی در ادامه اضافه میکند، چگونه این شرایط مانع انگیزه برای سرمایهگذاری و رشد اقتصادی کارآفرینها خواهد شد.
گذشته از اهمیت ضرورت حمایت از کالاهای داخلی، نکته بسیار قابل تامل برای ما در این مقاله، توجه به سبک زندگی و ناخودآگاه جمعی ایرانیان است. این نکته بسیار ارزشمند است که نگاه کارشناسان اقتصاد و تاریخ به مفهومی از دانش روانشناسی اشاره میکند که بیش از چند دهه از عمر نظریهپرداز آن یعنی کارل گوستاو یونگ میگذرد. هر بار نکته قابل تاملی نسبت به دیدگاه این نظریهپرداز صورت میگیرد، سالها پیش را به یاد میآورم که نهتنها انتظار میرفت که دانش روانشناسی از حوزه علوم انسانی حذف شود، چرا که دانشی غربی است و فقط به نگاه اومانیستی دامن میزند، در ضمن اساتید این رشته نیز توانایی تحلیل جامع از اندیشههای نظریهپردازانی چون دیدگاه تحلیلی نوروانکاوی یونگ برنمیآمدند. یکی از این مفاهیم بسیار ارزشمند در نگاه یونگ مفهوم «ناخودآگاه جمعی» است.
یونگ بر این باور است که مفهوم ناخودآگاه جمعی نقش بسیار مهمتری از مفهوم ناخودآگاه فرویدی در زندگی فرد و اجتماع دارد. یونگ اظهار میکند که در هر جامعهای نقش ناخودآگاه جمعی بسیار ارزشمند و تاثیرگذار است. یونگ بر این باور است که ناخودآگاه جمعی هر انسان برخوردار از مفاهیمی است. این مفاهیم با عنوان «آرکی تایپ» است. آرکی تایپها کهن الگوهایی است که میتواند در میان جوامع مختلف اشتراک داشته باشد و برخی از آنها خاص و ویژه جامعه خود فرد باشد. برای مثال مفهوم خدا، پدر و …آرکیتایپ مشترک میان جوامع مختلف است. اما آرکیتایپ سیمرغ، جمشید و… مفاهیم خاص جامعه ایرانی است که در ناخودآگاه جمعی ایرانیان وجود دارد.
در مقاله این پژوهشگر تاریخ، توجه به مفهوم زندگی کوتاهمدت و نبود مفهوم مالکیت در ناخودآگاه جمعی ایرانیان موردنظر است. عدم مفهوم مالکیت در ناخودآگاه جمعی ایرانیان موجب میشود که نسبت به ثبات آن تردید ورزند و نگاهی گذرا داشته و اندیشه بلندمدت بر سرمایهگذاری نداشته باشند. همچنین این مفهوم امکان بهرهمندی فرد و جامعه را از امکانات و ابزار در درازمدت میگیرد. آیا این مفهوم یکی از مفاهیم کهن الگوهای جامعه ایرانی است؟ اگر این نکته مورد پذیرش قرار بگیرد، برای این نوع نگاه در جامعه ایرانی چه ضرورتهایی وجود دارد تا مسئولین با توجه بر آن اقدام به برنامهریزیهای بعدی صورت بگیرد و در این میان سرمایهگذاران به دور از تشویشهای آن متضرر نشوند!
دکترمهشید رضویرضوانی