loader image
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بحران نیاز جنسی

بحران نیاز جنسی

فهرست مطالب

به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماه‌شید خرد: «جامعه ایرانی به‌مثابه جامعه‌ای مضطرب و ناامن» عنوان نوشته‌ای از دکترجبار رحمانی، عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و هنر است. ابتدا به بخشی از متن پرداخته می‌شود:

«هر انسان به‌عنوان عنصری از جامعه، نیازهای بنیادینی دارد که بقا و تداوم حیات اجتماعی او به رفع آن نیازها به‌گونه‌ای پایدار بستگی دارد. نظام‌های فرهنگی شیوه‌های مختلف و خاصی برای رفع این نیازها ایجاد می‌کنند، اما مسئله اصلی آن است که تداوم هر جامعه و صورت‌بندی نهایی آن بسته به نوع و شیوه پاسخ‌گویی به این نیازهای بنیادین است و نهادهای جامعه نیز در اساس برای رفع این نیازها به شیوه‌ای اجتماعی و در یک کلیت به هم پیوسته شکل گرفته‌اند. به همین دلیل می‌توان گفت هر فرهنگی، بنایی است شکل گرفته بر بنیان نیازها.

… آن‌چه که در نتیجه بحران در کار و بحران در مسکن ایجاد شده، ایجاد نوعی جامعه مضطرب، فاقد امنیت و نامطمئن است. تورم افسارگسیخته مسکن به همراه کاهش فرصت‌های شغلی و اقتصاد بیمار، انسان ایرانی را در وضعیت دائمی ناامنی و عدم اطمینان نسبت به فردای خود و فرزندانش قرار داده است. نتیجه طبیعی چنین وضعی، جامعه‌ای است مضطرب و ناامن. اصولا در وضعیت ناامن، نهادهای فرهنگی در سطح نیازهای انسجام‌بخش (مانند دین، اخلاق و ایدئولوژی‌ها) کارآمدی و کارآیی خودشان را از دست می‌دهند، و عملا منطق غریزه بقا، به شیوه‌ای غیراخلاقی تعیین‌کننده خصایص فضای پیش رو خواهند شد. تلاطم دائم مسکن و کار، علاوه‌بر عدم اطمینان به آینده نوعی حس دائمی از ضرر نسبت به گذشته و ضرر در حال حاضر را نیز ایجاد می‌کند، از این رو، گذشته و آینده، هر دو در وضعیتی از بی‌اعتباری اخلاقی و ارزشی قرار خواهند گرفت، گذشته به‌واسطه فرصت‌هایی که از دست رفت و آینده به‌خاطر مصائبی که در پیش است.

… جامعه ایرانی به‌مثابه جامعه‌ای مضطرب و ناامن، اصولا هرگونه نظام اخلاقی را در هم می‌شکند تا آن را در خدمت رفع اضطراب از آینده و حس ناامنی کند. در این شرایط مواجهه ایران با جهان پیرامون و سایه شوم جنگ نیز این حس اضطراب و ناامنی را با تهدیدهای جدی‌تری مواجه کرده است. لذا نه‌تنها آن بحران‌های امنیت، رفاه و بقا تشدید شده، بلکه اخلاق هر چه بیشتر به تعلیق درآمده و قواعد غیراخلاقی مانند خودخواهی تمامیت‌خواهانه، جای هرگونه نظام اخلاقی دگرخواهانه را گرفته‌اند. در این شرایط نظام‌های کنترلی و حفاظتی مانند قانون یا اخلاق عمومی هر چه بیشتر ناکارآمد می‌شوند، هم از این جهت که قدرتی برای جلوگیری از این بحران ندارند و هم از این جهت که کارگزاران این نظام‌ها به‌عنوان بخشی از جامعه به‌دلیل غرق شدن در بحران‌های نیازهای اولیه و سیطره اضطراب و ناامنی بر زندگی آن‌ها نیز خودشان آلوده منطق اخلاقی جدید، یعنی اولویت خود بر جامعه در منطقی فسادآور می‌شوند. در این شرایط انسجام اخلاقی و غیرمادی جامعه، بیش از هر چیز صدمه می‌بیند و جامعه مستعد هرگونه فاجعه اجتماعی خواهند بود.»

با توجه به این متن از دکتررحمانی کلام خود را در جایی دیگر دنبال می‌کنم که همواره در سایه‌ای از ابهام بر آن سخن گفته نمی‌شود، چرا که هنوز مانع‌های درونی و بیرونی موجود به ما اجازه نمی‌دهد که مستقیم به سراغ آن برویم. این روزها به دفعات مراجعانی را می‌پذیرم که در مسیر تحقق یکی از بدیهی‌ترین نیازهای خود در مانده‌اند. نیازی که هر چند به‌مثابه رفع گرسنگی و تشنگی نیست، اما آسیب‌های آن اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست.

نیاز جنسی مردان و زنان و بلکه دختران و پسران جوانی که با ناامیدی و سرگردانی راهی برای این پاسخ طبیعی خود نمی‌بینند. متاسفانه به‌عنوان یک مشاور هر روز بیشتر از قبل شاهد این هستم که چگونه جوانان ما برای پاسخ‌گویی به این نیاز جنسی خود، از مسیر طبیعی و تشکیل زندگی مشترک فاصله می‌گیرند و با پریشانی و اضطراب به وقت گذرانی‌هایی بی‌سرانجام تن می‌دهند.

بنیان خانواده و اولین نهاد اجتماعی جامعه ما به طرق مختلف در معرض خطرات متعددی قرار گرفته است که یکی از بنیادی‌ترین خطرات آن در این اندیشه نهفته است که انگیزه تشکیل زندگی و کوشش بیشتر برای رفع نیاز جنسی از این مسیر مطلوب و مقصود کمال انسان رنگ می‌بازد. شرایط بحرانی کار، مسکن، اقتصاد و فسادهای مالی نه‌تنها دستاورد برخی معضلات دیگر است که از طرفی صورت‌های بیرونی رفتارهایی تندخویانه و پرخاشگری عدم تامین نیازی عاطفی انسان نیز هست.

کنترل و بهبودی این چرخه معطوف به برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی جامعی است که ممکن است رفع گرسنگی و بیکاری با آن به‌سرعت بهبود یابد، اما بهبود میل و انگیزه در تشکیل زندگی بسیار دشوارتر خواهد بود. رفع گرسنگی با اندکی غذا تامین می‌شود ولی رفع نیاز جنسی با پرداختن تعهدی بیشتر انگیزه قوی‌تری را مطالبه می‌کند. این انگیزه فقط رفع نیاز جنسی نیست که متاسفانه امروز به‌سادگی و به‌سهولت بستر آن فراهم شده است. این انگیزه دارای ارزشی والاتر است که متاسفانه در بحران‌های اجتماعی جای خود را گم می‌کند. آیا جبران آن به آسانی ممکن خواهد شد؟!

دکترمهشید رضوی‌رضوانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج − پنج =

مقالات مرتبط
مقالات پربازدید​