به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: واژه «فرهنگ» در لاتین از ترویج و کشت میآید. در فارسی از دیرباز در معانی ادب، عقل و ادراک و موارد بسیاری از این قبیل بهکار رفته است. فرهنگ چیست : مجموعهای از اعتقادها، نهادها، زبان، نحوه زندگی کردن، سخن گفتن و فکرکردن.
فرهنگ حاصل تکامل فکری، معنوی و مادی یک فرد، گروه یا جامعه است.
داریوش آشوری تمدن و فرهنگ را اینگونه متمایز میکند:
«تمدن بیشتر معنای جنبههای مادی ساختههای انسانی همچون معماری، شهرسازی و فناوری را به خود گرفته است و فرهنگ بیشتر جنبههای معنوی زندگی جمعی انسانها همانند آیینها، آداب، زبان، دین و دانش».
از نظر ساموئل هانتیگتون، فرهنگ متغیری وابسته است و تابع عوامل متعددی همچون جغرافیا و اقلیم، سیاست و تحولات تاریخی است. (صالحی امیری، ۱۳۸۶)
فرهنگ الگویی از مفروضات مشترک است که گروه فرا میگیرد بهطوری که مشکلات انطباقپذیری خارجی و هماهنگی داخلی آن را حل میکند و به سبب عملکرد و تاثیر خویش معتبر دانسته میشود.
از این جهت بهمثابه روش صحیح ادراک درباره حل مشکلات به اعضای جدید گروه آموزش داده میشود. (شاین،۱۳۸۳)
سایچوفسکی فرهنگ را نظام هستی شناختی انسان میداند که شامل نهادها، شکلها، شیوهها، باورها و رسومی است که انسان بهعنوان بخشی از مبنای واکنش و معارف خود ایجاد میکند.
کیلفورد گیرتز میگوید: فرهنگ شبکهای از دلالتها و نشانههایی است که انسان به دور خود تنیده و در آن اسیر شده است.
ادوارد تایلور در کتاب فرهنگ ابتدایی، فرهنگ یا تمدن را کلیتی پیچیده شامل دانش، باور، هنر، اخلاق، قانون، رسوم و هر نوع توانایی و عادتی میداند که انسان بهعنوان عضوی از جامعه بهدست میآورد.
شورای انقلاب فرهنگی، فرهنگ را اینگونه تعریف میکند: «بینش و منش هویتدهنده انسان در حوزه زندگی اجتماعی که بهعنوان فراورده عالی ذهن و فرایند پیچیده و پیشرفته فکر آدمی تحتتاثیر علل و عوامل موجود در تمامی کارکردها و کلیه مظاهر مادی و معنوی حیات وی تجلی مییابد و کلیت هم تافته و بهم پیوستهای از باورها، فضائل و ارزشها، آرمانها، دانشها، هنرها و فنون، آداب و اعمال جامعه را شامل شده و مشخص کننده ساخت و تحول کیفیت زندگی هر ملت است. (باباخانی،۱۳۹۱)
ادگار شاین معتقد است، فرهنگ باورهای نهفتهای است که افراد بهطور مشترک آموختهاند و رفتارهای روزمره خود را بر پایه آن تنظیم میکنند.
فرهنگ لایههای مختلفی دارد که شاین لایههای فرهنگ و تعامل آنها را با یکدیگر مورد توجه قرار میدهد.
او در مطالعات خود فرهنگ را بهمثابه یک پیکر واحد میبیند که از سه بخش متمایز از یکدیگر ولی در عین حال مرتبط با هم پدید آمده است و هر بخش دیگر را تکمیل میکند.
سطح اول فرهنگ، مصنوعات:
قابل مشاهدهترین بخش فرهنگ، همین سطح و لایه بیرونی است که مصنوع دست انسان بوده و توسط خود او پدیده آمده است.
در این سطح عواملی چون زبان محاورهای و مکتوب، فرآوردههای هنری و سایر رفتار نمادین اعضا نیز شکل میگیرد.
سطح دوم فرهنگ، ارزشها:
سطح دوم عموما شامل هنجارها، باورها، ارزشها و نگرشها است. تمام آموختههای فرهنگی از ارزشهای اساسی نشات میگیرد که شامل «بایدها» و «نبایدها» در مقابل «هستها» و «نیستها» است.
سطح سوم فرهنگ، پیشفرضها یا مفروضات اساسی:
عقیدهای که بهعنوان راهحل اعلام میشود، از طرف گروه نمیتواند بهعنوان «اعتقاد» تلقی شود مگر این که در حل مشکل موفق باشد که در این صورت، ارزش بهتدریج از طریق روند انتقالی شناخت، تبدیل به یک باور میشود و نهایتا «فرضیه» پدیده میآید.
بهمرور این فرضیات، وارد ضمیر ناخودآگاه اعضای گروه شده و بهصورت عادت درمیآید که حالت ناخودآگاه دارد.
مفروضات اساسی که عمیقترین سطح فرهنگ را در تحلیل، شاین تشکیل میدهند، شامل مفروضات و اعتقادات بنیادین، عمیق و اساسی است.
باید در نظر داشت که این مفروضات اساسی از طریق مشاهده سطحی و معمولی قابل رویت و ملاحظه نیستند بلکه صرفا از طریق مشاهده و تجربه عملی دقیقتر و عمیقتر و از راه درگیر کردن اعضای گروه میتوان به این مفروضات اساسی که بهصورت ناآگاهانه در قالب ادراکات، اندیشهها و شناخت متجلی میشوند و در شکل رفتار آدمیان بهگونهای اساسی موثرند پی برد.
فرهنگ لایههای مختلفی دارد که شاین، لایههای فرهنگ و تعامل آنها را با یکدیگر مورد توجه قرار میدهد.
او در مطالعات خود فرهنگ را بهمثابه یک پیکر واحد میبیند که از سه بخش متمایز از یکدیگر ولی درعینحال مرتبط با هم پدید آمده است و هر بخش دیگر را تکمیل میکند.
از منظر مدل شاین، فرهنگ از اعماق پیش فرضهای ناآگاهانه، ارزشها و هنجارها تا سطح ظاهری که مصنوعات بشرساز قابل مشاهده هستند منبعث میشود.
باورها و مفروضات لایه زیرین که شناخت آن بسیار مهم و این لایه نسبتا پایدار که در طول زمان امکان «جامعهپذیری» را بهوجود میآورند.
این هستهها اما بسیار انعطافپذیرند و شانس بقای آنها بستگی بهنوع مبادلهای دارد که با پیرامونهای فرهنگی خود، یعنی با هستههای دیگر انجام میدهند.
صالحی امیری؛ رضا (۱۳۸۶). مفاهیم و نظریههای فرهنگی، تهران- انتشارات ققنوس
شاین، ا. (۱۳۸۳). مدیریت فرهنگ سازمانی و رهبری.
ترجمه: ب. فرهی بوزجانی و ش. نوری نجفی، چپ اول. تهران- سیمای جوان
باباخانی، ل. (۱۳۹۱). فعالیتهای فرهنگی. چاپ سوم. تهران- انتشارات ساکو.