به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: موضوع هویت و جامعه و به عبارتی فرد و اجتماع، سوژه و ابژه و هر تصویری دیگری از این دو معرف موضوعی است که سالیان درازی است که همواره مورد توجه اندیشمندان علوم انسانی بوده و خواهد بود.
اعضای هر جامعهای ادراک خاصی از هویت متمایزشان دارند. در داخل هر جامعهای آدمها خودشان را در یک رشته از گروهها و سازمان قرار میدهند؛ هر یک از این گروهها هویت متمایز را در مورد اعضایش دارد. این هویتها از خانوار گرفته تا ملت، در یک دو شاخگی گسترده «ما- آنها» منعکس میشوند. انسانها موجوداتی فرهنگی و اجتماعی هستند زیرا زندگی آنها به شیوههای گوناگون و پیچیده مرتبط با دیگران و جامعه است که در آن زندگی میکنند.
انسانها برای بقای خود به دیگران نیاز دارند و بقای انسان، امری اجتماعی است. فرایند اجتماعی شدن امری بسیار پیچیده است، اجتماعی شدن نه تنها شامل یادگیری چیزهاست بلکه همچنین متضمن الگوسازی رفتار انسان بر پایه رفتار افرادی است که به آنها احترام میگذاریم. ( شارون، ۱۳۷۹: ۵۵) اجتماعی شدن ممکن است کاملا تعیین نکند که ما چه هستیم، اما تاثیر آن را به آسانی نمیتوان انکار کرد و در جهان امروز عضویت در یک گروه اجتماعی از گروههای خانوادگی و دوستی گرفته تا گروههای سیاسی امری ضروری بهنظر میرسد. دورکیم قائل به دو نوع همبستگی بود: ۱- همبستگی مکانیکی ۲- همبستگی ارگانیکی.
همبستگی مکانیکی در بین اقوام ابتدایی و در واحدهای کوچک اجتماعی تحقق مییابد؛ در این همبستگی روابط ساده و نزدیک و وابسته به هم از طریق خانواده و توتم حاصل میشود در حالی که بهتدریج تغییر و تحول بهوجود میآید و این همبستگی مکانیکی به همبستگی ارگانیکی (اندامواره) تبدیل میشود. در مرحله روابط ارگانیکی افراد هر کدام دارای شخصیت واحد و مستقل هستند ولی در عوض قراردادهای اجتماعی توسعه مییابند و روابط سازمان یافته پدید میآیند. از نظر دورکیم غایت جامعهشناسی در کل عبارت است از تعیین شرایط ابقای جامعه.
او استدلال کرده است که همبستگی اجتماعی، پیوند موجود بین افراد، کلید حفظ جامعه است. دورکیم دو تیپ ایدهآل برای جوامع متصور بود: یکی جوامع ابتدایی که دارای همبستگی مکانیکی بوده، ساختارهای اجتماعی آنها به نسبت کمتر، تفکیک شدهاند و تقسیم کار در آنها یا وجود ندارد یا بسیار اندک است. او دریافته بود که در این نوع جوامع، انسجام اجتماعی بر اساس همانندیها و شباهتهای موجود بین افراد یک جامعه و عمدتا وابسته به مراسم و جریانهای عادی مشترک است. این نوع زندگی را میتوان در خانوادهها و بافت سنتی نیز جستوجو کرد.
از نظر دورکیم، جوامع ابتدایی به دلیل نبود پیشرفت تکنولوژیکی در آنها، دارای ویژگی همبستگی مکانیکیاند، تکنولوژی، تخصصی شدن را ایجاب میکند که این تخصصی شدن منجر به شکلگیری تقسیم کار در جامعه میشود که این تقسیم کار هم موجد تیپ دوم جامعه مورد نظر دورکیم، یعنی جوامع مدرن است که مشخصه آنها همبستگی ارگانیک است.
در این جوامع، با توجه به این که ارزشها و اولویتهای افراد با یکدیگر متفاوت است، بقای جامعه به اعتماد افراد به یکدیگر در انجام دادن وظایف خاصشان بستگی دارد. در جوامع مدرن با همبستگی ارگانیکی، دقیقا به این دلیل که افراد با هم تفاوت دارند، اجماع صورت میگیرد، به این دلیل که استفاده متقابل از خدمات همدیگر سبب همبستگی اجتماعی بین آنها میشود.
مهمترین قیاس او «قیاس ارگانیک» (یا اندامواره) است که در آن، جامعه همچون یک کل انداموار نگریسته میشود که کارکرد هر یک از اندامهای آن موکول به کارکرد اندامهای دیگر است؛ درست همانگونه که اندامهای یک موجود زنده برای حفظ یکدیگر و بقای کل موجود انجام وظیفه میکنند.
شعر معروف سعدی:
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
با این توصیف در جوامع در حال توسعه، شاهد آمیختگی و بلکه دقیقا نه این و نه آن هم شدهاند. در این جوامع سنت دست و پا شکستهای همواره با مدرنیته رشد نیافتهای در حال درگیری است. در این شرایط اعضای یک جامعه نه بسان مکانیکی و نه ارگانیکی بهخوبی دیده نمیشوند. این موضوع هم عبور از جوامع مکانیکی رو سخت میکند و هم مواجه معقول با مدرنیته!
دکترمرجان خودی
شارون، جوئل، ده پرسش از دیدگاه جامعه شناسی، منوچهر صبوری، تهران، نی، ۱۳۷۹
[vc_row][vc_column][vc_btn title=”فایل pdf مقاله” style=”gradient-custom” gradient_custom_color_1=”#bb0000″ gradient_custom_color_2=”#db5c4b” align=”center” i_icon_fontawesome=”fa fa-download” css_animation=”bounceIn” add_icon=”true” link=”url:https%3A%2F%2Ffarhangekherad.com%2Fwp-content%2Fuploads%2FIdentity-and-society.pdf|||”][/vc_column][/vc_row]