به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد، در میان تنوع موضوع رخدادهای موجود جامعه، جایگاه اندیشه و اندیشهورزی بسیار حائز اهمیت است. رسالتی که تربیت و آموزش آن بر عهده نظام آموزش و پرورش و نظام آموزش عالی ایران است. اما اینکه در این مسیر آموزش عالی ما چه میکند و چه بر سر آن میرود، نکته قابل تامل این مقاله است. دکتر قانعیراد در پرسش از این وضعیت که «آموزش عالی ما به کجا میرود؟» به مواردی اشاره میکند که برخی از محورهای آن را در ذیل میبینید:
آموزش عالی ایران «برای به جایی رفتن» و بهویژه برای آغازی تازه دچار محدودیتهای متعددی است.
برخی از این محدودیتهای اساسی را با استفاده از تمثیلی زیستی میتوان توضیح داد. بر اساس این تمثیل، اگر قرار است آموزش عالی به جایی برود در وهله اول باید «چهار ستون بدنش سالم باشد». در شرایط کنونی، آموزش عالی ما پای رفتن ندارد زیرا به نهادهای بیرون از خودش وابسته است؛ بنابراین با کدام پا میتواند جایی برود؟ نهادهای دیگر هستند که با تعیین سیاستها و برنامهها برایش تعیین میکنند کجا باید برود.
دوم، علاوهبر اینکه پا ندارد، عقل درست و حسابی هم ندارد:
عقل درست و حسابی باید یک عقل منسجمی باشد تا بتواند تصمیم بگیرد به جایی برود؛ آموزش عالی ایران، عقل چندپاره دارد. بخشی از آن عقل چندپاره در شورای عالی انقلاب فرهنگی است، بخشی در مجمع تشخیص مصلحت است، بخشی در شورای عالی علوم، تحقیقات و فناوری است. بخشی در کمیسیون آموزش و تحقیقات است، بخشی در معاونت علمی و فناوری رئیسجمهور است، بخشی نزد مشاور علمی و فناوری رئیسجمهور است، و یک کمی از آن هم پیشِ وزیر علوم، تحقیقات و فناوری و در دانشگاهها. هرکدام از این نهادها و افراد هم برای خودشان دعاوی متمایز و ناهمگونی دارند؛ این عقل دچار چندپارگی شده و نمیداند کجا برود. اگر بلند شود تا راه برود دچار تلو تلو میشود و به زمین میخورد. یک پاره عقل، دنبال اسلامی کردن آموزش عالی است و یکی دیگر دنبال تجاری کردن آن. یک سیاستگذار از بینالمللی شدن آموزش عالی سخن میگوید و دیگری فقط از ارتباط با جهان اسلام.
سوم، این آموزش عالی عیالوار است و زن و بچه زیاد دارد.
حدود ۲۷۰۰ دانشگاه و چهار میلیون دانشجو دارد. نزدیک صد هزار دانشجوی دکترا دارد؛ گاه در دانشگاههایی که استادش را ندارد ولی دانشجویان، رساله دکتری مینویسند؛ با نمره بسیار عالی دفاع هم میشود. کسی که عیالوار است باید فکر نان زن و بچه هم باشد، آموزش عالی فکر این است که بودجه دانشگاهها را به لطایف الحیل حتی با فروش کالای نداشته یا مال غیر به دولت و صنعت و مردم و دانشجویان تامین کند؛ حقوق استاد و کارمندش را بدهد، مخارج الزامی خوابگاهها و تغذیه دانشجو را تامین کند، بودجهاش را برساند.
چهارم اینکه آموزش عالی ایران نمیتواند جایی برود چون اخلاقش فاسد است و جایی راهش نمیدهند!
دانشگاه و آموزش عالی ما دچار فساد علمی و پژوهشی است. یک نوع فاسدشدگی که نمیتوان نادیدهاش گرفت و از آن غفلت کرد. واقعا برخی رخدادها در آموزش عالی شرمآور است، وقتی روبهروی دانشگاه در میدان انقلاب حرکت میکنید از تبلیغات سمعی و بصری درباره فروش پایاننامه و مقاله احساس شرم میکنید. فرایندی که از دانشگاهها شروع شد و دامنش به «بنگاههای دانش بنیان تولید دانش» یا همان شرکتهای تقلبی پایاننامه فروشی کشیده شد؛ بعضا با کارگزاری اساتید و اعضای هیات علمی، و بهویژه دانشآموختگان و دانشجویان دکترا.
پنجمین موضوع وابستگی آموزش عالی به اسطوره «شتاب علمی» است.
اسطورهها در ساختن رفتارهای فردی، نهادی و اجتماعی بسیار موثر هستند. تا موقعی که اسطوره شتاب علمی- بهمعنای رشد تعداد مقالات چاپ شده در هر سال نسبت به سال قبل- در آموزش عالی ایران وجود دارد. مدیران آموزش عالی فقط تلاش میکنند این شتاب را حفظ کنند.
آموزش عالی ایران به کجا میرود؟
اگر افقهای تازهای در برابر آموزش عالی ایران گشوده نشود، تداوم روند کنونی و همچنین قابل پیشبینیترین مسیری که میتوان از آینده آن انتظار داشت چیزی نیست جز بیش از پیش مقاله نوشتن توسط کارگزاران نهادی که دارای پاهای بستهای است، عقل بهسامانی ندارد، عیالوار است و پول دوست، اخلاقش فاسد است و پارهای شگرف از اهالی آن ابایی ندارند که اموال دیگران را به سرقت برند و در بازار تولید دانش به نام محصولات اورجینال خود به پول نزدیک کنند. این مسیر نامطلوبی است که جریان در حال رشدی در آموزش عالی ایران شتابان و سرخوش در پیش گرفته است!»
این تامل بر کلام دکتر قانعیراد در کنار دو عکسی متفاوت، بیشتر جای بحث دارد؛ عکسی که گویای وضعیتی است که حاصل آن موقعیتهای موجود در دانشگاههای جامعهاش است و عکس دیگر نیز در بیان از جامعهای که در آن پژوهش در مسیر تربیت دانشجویان خود راه خود را میگشاید و بیش از ۷۰درصد پژوهشهای جهان را از آن خود میکند. این واقعیت دارد که شما برای تربیت فرزند خود میبایست، ماهیگیری را آموزش دهید و نه گرفتن ماهی!
آموزش عالی ما کجا میرود؟! وقتی نه دست و پایی که هیچ عقلی بر آن نیست و هزار دایه مدعیتر از مادر بر آن است!
دکترمهشید رضویرضوانی