loader image
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
  • خانه
  • شخصیت
  • نامه لاله بختیار به ژورنال بین‌المللی اناگرام / بخش دوم

نامه لاله بختیار به ژورنال بین‌المللی اناگرام / بخش دوم

نامه دکتر بختیار -2

فهرست مطالب

به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماه‌شید خرد: همان‌طور که در تحقیقات خود پیش می‌رفتم، دریافتم که بسیاری از اشخاص اصیلی که در مکتب روان‌شناسی سنتی شفای اخلاق کار کرده‌اند، خود نیز ایرانی بوده‌اند.

می‌توان نام چند نفر از آن‌ها را به‌ترتیب تاریخی در این‌جا ذکر کرد: محمد ابن زکریای رازی، ابونصر فارابی، ابو یعقوب ابن مسکویه، ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی، ابوحامد غزالی، فخرالدین رازی، افضل الدین کاشانی، جلال‌الدین رومی، نصیرالدین طوسی، جلال‌الدین دوانی، ملاصدرا، محمدمهدی نراقی و حاج‌ملاهادی سبزواری. اما شاید بتوان گفت که مهم‌ترین و تاثیرگذارترین افراد بر نه‌گانه، نصیرالدین طوسی و مولانا بودند که در یک عصر می‌زیستند.

هر یک از این عالمان، فردی را توصیف می‌کند که به شفای اخلاق دست یافته و به این چهار فضیلت اصلی دست رسیده است: عفت، شجاعت و حکمت در حالت اعتدال که در ادامه به عدالت منتهی خواهند شد که البته شخصی دیگر باید به وجود انصاف و عدالت در فرد اذعان کند.

ابوحامد غزالی آیه‌ای از قرآن مجید را برمی‌شمارد که به این چهار فضیلت اصلی اشاره دارد: مومنان کسانی هستند که به خدا و پیامبر او ایمان آورده‌اند و دیگر شک نکرده‌اند (حکمت)، و با مال و جان خویش در راه خدا (شجاعت) جهاد کرده‌اند (عفت) اینان راستگویانند (عادل). (سوره الحجرات، آیه ۱۵).

 

از سوی دیگر، اگر فردی از حالت توازن و تعادل خود خارج شده باشد، در هر یک از فضایل عفت، شجاعت یا حکمت دچار افراط و تفریط بوده که این خود امکان رسیدن به عدل و عادل بودن را از او سلب می‌کند. این موضوع از ۶ امکان منفی رذایل اخلاقی پرده برمی‌دارد که برای هر یک از فضایل سه‌گانه عفت، شجاعت و حکمت، دو رذیلت موجود است.

این خواجه نصیرالدین طوسی بود که برای اولین بار توضیح داد که یک فضیلت هم بعد کیفی دارد و هم بعد کمی و اگر تنها از افراط و تفریط یک فضیلت صحبت کنیم، به بعد کمی آن چشم دوخته‌ایم. و این امر به معنای نادیده گرفتن بعد کیفی یک فضیلت است و این خود نشان از تباهی فضیلت دارد.

و حال پس از دوهزار سال رشد و شکوفایی و تایید و تصدیق آیه قرآنی و کتاب اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی، نه‌گانه با در نظر گرفتن ۹ امکان برای رذایل اخلاقی و سه امکان منفی برای هر یک از فضایل سه‌گانه عفت، شجاعت و حکمت (۳*۳)، الگویی است ممکن.

در ادامه، نه‌گانه در کتاب اول «مثنوی معنوی» مولانا جلال‌الدین بلخی و طی داستان مباحثه مرد بادیه‌نشین و همسرش مورد توجه قرار می‌گیرد.

نامه دکتر بختیار

 

در کنار چهار فضیلت اصلی، دیگر عنصر اساسی نه‌گانه مفهوم سه بخش وجود است که در قرآن از آن‌ها با نام نفس اماره (جذب شدن به لذات / اجتناب از درد و رنج) و نفس ناطقه (عقل) یاد می‌شود.

نفس اماره (بخشی از سیستم انگیزشی به‌همراه توانایی برای حرکت، اراده و اختیار و …) شامل قوای شهوانیه و غضبیه می‌شود و در علوم تربیتی و علم‌النفس به‌عنوان بخشی از فلسفه سنتی به آن می‌پردازند.

در قرآن به نفس ناطقه اشاره‌ای نشده، ولی به‌زعم ابوحامد غزالی همان نفس مطمئنه یا عقل است (نگاه کنید به کتاب او «رسالت لدنی»). به‌علاوه، بخشی از سیستم شناختی ما که شامل احساس و شناخت می‌شود، به‌زعم قرآن ذهن (صدر)، نفس لوامه (فواد) یا وجدان و نفس ملهمه (قلب) یا آگاهی نام دارد.

 

قوه شهوانیه یا جذب شدن به لذات، به‌عنوان جنبه‌ای از نفس اماره ما به‌واسطه فضیلت عفت به توازن و تعادل دست خواهد یافت. قوه غضبیه به‌عنوان بخش دیگری از نفس اماره ما از طریق فضیلت شجاعت به تعادل دست می‌یابد. عقل یا نفس مطمئنه نیز از طریق حکمت به تعادل دست خواهد یافت. هنگامی که هر سه این موارد به تعادل دست یافتند، به نقطه صفر در مرکز نه‌گانه دست خواهیم یافت و قابلیت منصف و عادل بودن را خواهیم یافت.

تعامل عناصر موجود در چهار فضیلت اصلی و بخش‌های مختلف نفس و چگونگی حکمرانی عقل بر هواهای نفسانی، خواسته‌ها و اعمال ما روان‌شناسی پایه و شیوه مورد استفاده در سنت بزرگ فتوت در ایران است و خواننده‌ای که به‌واسطه کتاب حاضر از نماد نه‌گانه پرده بردارد، می‌تواند این سنت را بشناسد و مهم‌تر از آن با حصول معرفت و با خواست خداوند آن را به‌صورت عملی مورد استفاده قرار دهد.

 

این سفر برای من سرشار از برکت روشن ضمیری و بصیرت بوده است که بابت آن از خداوند بزرگ سپاسگزارم.

امید دارم دیگر مردم ایران زمین نیز دست به تحقیقات بیشتر زده و به پاسخ بسیاری از سئوالاتی دست یابند که هنوز بی‌پاسخ باقی مانده‌اند.

برای نمونه رابطه میان خواجه نصیرالدین طوسی و مولانا جلال‌الدین بلخی در منابع سنتی ادبیات و تاریخ ایران چگونه است؟ آیا نمونه‌هایی از نماد نه‌گانه در منابع سنتی پارسی وجود دارد؟ در کدام منابع و متون سنتی طالع‌بینی و نجوم می‌توان شواهدی دال بر حرکت سیارات زحل و مشتری یافت؟ آیا متون سنتی علم حساب و هندسه درباره توالی تکراری ارقام اعشاری اعداد ۱ تا ۶ که بر ۷ تقسیم می‌شوند، صحبت می‌کنند؟ آیا عالمان دیگری نیز بوده‌اند که در حوزه اخلاق درباره چهار فضیلت اصلی سخن گفته باشند؟

به‌علاوه، امید من بر این است که همزمانی که عالمان ایرانی به دنبال یافتن پاسخ‌هایی برای پرسش درباره این نظریه و نماد هستند، آن‌ها و دیگران از نه‌گانه ایرانی در امور مشاوره نیز استفاده کنند تا به درک عمیق‌تری از این روان‌شناسی سنتی قابل توجه دست یابند که می‌تواند به شفای اخلاق منجر شود.

 

و الله اعلم

لاله بختیار، شیکاگو، ۲۰۱۸

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

18 − 13 =

مقالات مرتبط
مقالات پربازدید​