loader image
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سبک‌های دلبستگی و تاثیر آن بر روابط / قسمت اول

سبک های دلبستگی و تاثیر آن بر روابط ما

فهرست مطالب

به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماه‌شید خرد، سبک های دلبستگی چیست؟ برای پاسخ به این سئوال لازم است آشنایی مختصری با نظریه دلبستگی داشته باشیم. نظریه دلبستگی را اولین بار روانپزشک و روانکاو انگلیسی جان بالبی طرح‌ریزی کرد. نظریه دلبستگی یک نظریه روان‌شناختی، تکاملی و رفتارشناختی است که به روابط بین انسان‌ها اشاره دارد. مهم‌ترین انگاره این نظریه این است که کودکان باید حداقل با یک نفر مراقب اولیه رابطه‌ای خوب داشته باشند تا در بزرگ‌سالی بتوانند روابط عاطفی و اجتماعی خوبی را تجربه کنند.

خردسال به فردی دلبسته می‌شود که نسبت به نیازهای او علی‌الخصوص در روابط اجتماعی حساس و پاسخگو باشد. نیازهای دلبستگی در انسان از ۶ ماهگی تا پایان دو سالگی ادامه پیدا می‌کند و مراقب اولیه در این سن باید نسبت به تمام نیازهای کودک حساس باشد. در آینده الگوی دلبستگی، مدل ذهنی فرد در احساسات، افکار و انتظارات او در روابط را شکل می‌دهد. اگر کودک دلبستگی خود را به فردی که به او دلبسته است از دست بدهد، غم و اضطراب جدایی را تجربه خواهد کرد.

دلبستگی، در نظریه دلبستگی به‌معنی نوعی پیوستگی یا گره احساسی میان فرد و موضوع دلبستگی که معمولا مراقب اولیه است، اطلاق می‌شود. در بزرگ‌سالان ممکن است این پیوستگی‌ها متقابل باشد اما در رابطه کودک و مراقب اولیه، این پیوستگی‌ها بر اساس مهم‌ترین نیازهای کودک یعنی امنیت، اطمینان خاطر و حفاظت از او است. در این تئوری بیان می‌شود که کودک به‌طور غریزی و به‌عنوان یک پاسخ ژنتیکی به مراقب اولیه دلبسته می‌شوند.

می‌توان چنین گفت که هدف زیست‌شناختی این دلبستگی، بقا و هدف روان‌شناختی آن امنیت است. نظریه دلبستگی توضیح جامعی از روابط انسان نیست، همچنین به معنی صرفا مفاهیم عشق و توجه هم نیست بلکه به این معنی است که چنین پیوستگی میان انسان‌ها وجود دارد.

دلبستگی معمولا با مادر شکل می‌گیرد اما این نقش را می‌تواند هر کس که برای کودک مادری می‌کند هم بپذیرد. مادری کردن در نظریه دلبستگی به‌معنی مجموعه رفتارهای فرد در ارتباطات اجتماعی و پاسخگو بودن به علایمی است که کودک می‌فرستد. این نظریه به هیچ عنوان نقش پدر را نادیده نمی‌گیرد، در صورتی که پدر نیز به همان اندازه نسبت به نیازهای کودک حساس باشد.

اگر موضوع دلبستگی در دسترس یا پاسخگو نباشد، اضطراب جدایی در کودک ایجاد می‌شود. در کودکان، جدایی فیزیکی می‌تواند اضطراب و خشم را به همراه آورد که می‌تواند موجب غم و ناامیدی شود. تا سه یا چهار سالگی عدم حضور مراقب اولیه دیگر موجب اضطراب کودک نخواهد شد. زمانی امنیت کودک مورد تهدید قرار می‌گیرد که مراقب اولیه برای مدت مدیدی غایب باشد، ارتباط ناکارآمدی با کودک داشته باشد، به‌لحاظ عاطفی در دسترس نباشد و یا نشانه‌های طرد و عدم پذیرش نسبت به کودک داشته باشد.

افراد با سبک های دلبستگی متفاوت باورهای متفاوتی نسبت به عشق و رابطه عاطفی، در دسترس بودن، ظرفیت اعتماد کردن و الگوهای عشق‌ورزی دارند. سبک های دلبستگی به‌دسته‌های زیر تقسیم‌بندی می‌شود:

سبک دلبستگی ایمن:

کودکی که سبک دلبستگی او ایمن باشد، به‌راحتی و آزادی به کشف محیط می‌پردازد، می‌تواند با غریبه‌ها ارتباط بگیرد، زمانی که مراقب او حضور نداشته باشد می‌تواند ناراحتی‌اش را ابراز کند و در زمان بازگشت مراقبش اظهار خوشحالی کند. والدینی که به‌طور مداوم و یا تقریبا همیشه نسبت به نیازهای کودک‌شان حساس بوده‌اند، دلبستگی کودک‌شان ایمن خواهد بود. چنین کودکانی مطمئن خواهند بود که والدین‌شان همیشه نسبت به آن‌ها پاسخگو هستند.

سبک های دلبستگی‌های ناایمن:

  • سبک دلبستگی ناایمن اضطرابی_دوسوگرا:

این سبک دلبستگی که به‌غلط سبک دلبستگی مقاوم نامیده می‌شود، کمتر نسبت به محیط خود حساس هستند و معمولا نسبت به افراد غریبه بسیار محتاط هستند حتی زمانی که والدین آن‌ها حضور داشته باشند. زمانی که مراقب او حضور نداشته باشد بسیار مضطرب می‌شود و زمانی که مراقب او بازمی‌گردد رفتاری دوسوگرا یا دمدمی نسبت به او بروز می‌دهد. کودک چنین رفتاری را در مقابل مراقبی که رفتار او پیش‌بینی‌پذیر نیست از خود نشان می‌دهد و بروزی از خشم نسبت به اوست.

  • سبک دلبستگی ناایمن اضطرابی_اجتنابی:

در این سبک کودک مراقب را نادیده می‌گیرد یا از او اجتناب می‌کند و زمانی که مراقب او حضور ندارد هیجان کمی از خود بروز می‌دهد. کودک صرف‌نظر از این‌که چه کسانی اطراف او هستند بسیار کم به کشف محیط خود می‌پردازد. چنین کودکانی در زمان عدم حضور مراقب اولیه نسبت به این جدایی اضطراب نشان نمی‌دهند و زمانی که او بازمی‌گردد او را نادیده می‌گیرند.

  • سبک دلبستگی ناایمن آشفته_سردرگم:

رفتار کودکانی که دارای سبک دلبستگی آشفته-سردرگم هستند، پر از تضاد، تناقض و آشفتگی است. این کودکان رفتار واحدی در مواجه با مراقبت کننده خود ندارند. رفتار آن‌ها بین عشق و نفرت در تضاد است. در این حالت ممکن است کودک یک بار به مراقبش بچسبد یا لحظه‌ای از آغوش او تکان نخورد و گاهی ممکن است به محض در آغوش گرفتنش مقاومت کند و بخواهد که او را زمین بگذارند. در مواردی نیز احتمال دارد بی‌تفاوت باشد و هیچ واکنشی بروز ندهد. این سبک دلبستگی به‌دلیل نداشتن رفتار واحد والدین در برخورد با مسائل کودک ایجاد می‌شود. در این حالت رفتار مشابه در کودک، یک بار مورد تنبیه واقع می‌شود و بار دیگر تشویق می‌شود. این رفتارهای نامتناسب و گیج‌کننده، عامل ایجادکننده سبک های دلبستگی آشفته در کودک هستند.

 

ادامه دارد

نرگس بغدادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شانزده + شانزده =

مقالات مرتبط
مقالات پربازدید​