نگاهی جامع به زندگی و فعالیتهای موثر فرهنگی، دکتر لاله بختیار
در مقاله قبل، ادامه توضیح بر تلاش های دکتر بختیار و انگیزه او مبنی بر ترجمه دیگری از قرآن شد. او مسیر راه دشوار ولی ضروری می دید. ادامه آن چه را که دکتر بختیار بیان می کند و زهرا مبلغ به ترجمه برگردانده است را در زیر دنبال کنید.
زندگی دکتر لاله بختیار، مترجم قرآن به زبان انگلیسی
آغازگر راهی نو در ترجمه قرآنی (قسمت سوم)
افزون بر این، مترجمان هیچ معیار روشنی برای برگرداندن واژگان زبان پیچیده و غنی عربی به زبان سادهتر انگلیسی نداشتند. در همه ترجمهها این مشکل وجود داشت که هر کلمه معادل واحد کلمهای واحد در متن عربی نبود. مثلاً در یک ترجمه قرآن، فعل turn، به جای ۴۳ فعل مختلف عربی به کار رفته بود. این مشکل در بسیاری از واژگان دیگر و در همه ترجمهها وجود داشت. در واقع، مترجمان به سبب سختی کار ترجمه و پیچیدگی زبان عربی و البته فهم غیردقیق، نمیتوانستند برای هر واژه عربی یک معادل واحد انگلیسی بیابند. پس همه ترجمهها گرفتار ناسازواری معنایی و بیدقتی فنی بودند. به نظر بختیار، مشکل اساسی ترجمهها نخست در فهم مترجمان از متن بود و آنگاه در بازگرداندن آن، پس بر آن شد، با تکیه بر دانش و تجربه ۴۰ ساله خود از زیست مسلمانی و براساس آشنایی با عربی کلاسیک در کلاسهای نصر و مطالعات بعدی خود، قرآن را برای مردم انگلیسی زبان ترجمه کند. او برای انجام این کار دشوار همه کارهای دیگرش را تعطیل کرد، هفت سال فقط در کار خواندن و کشف و ترجمه بود.
فرایند این ترجمه مانند ترجمههای متداول نیست. رویه مترجمان قرآن معمولاً چنین است که از ابتدای قرآن شروع به ترجمه میکنند و تا انتها پیش میروند. اما به نظر لاله بختیار، مشکل درست در همین جاست. چه، در این روش، مترجم نمیتواند برای واژگان تکراری یا مشتقات هر ریشه واحد برابرهای یکسان بگذارد. مترجم هر بار که به واژهای برمیخورد، مطابق فهم خود از آیه، معادلی برای آن میگذارد، فارغ از اینکه همان واژه را پیشتر با چه واژهای جایگزین کرده است. در واقع در این روش معنای کلی آیه و فهم مترجم از متن مهمتر از معنای دقیق واژگان است. حال آنکه به نظر بختیار واژگان قرآن به دقت برگزیده و چیده شدهاند و جایگزین کردن هر واژه قرآن با معادلی در زبان دیگر باید با دقتی مشابه همراه باشد. همچنین به نظر او اشتقاق واژگان در زبان عربی باید تا آنجا که ممکن است به ترجمه انگلیسی هم منتقل شود تا خواننده بداند با چه ریشه اصلی و چه معنایی روبهروست. به عبارتی، بختیار شیوه ترجمه لغت به لغت یا ترجمه صوری را برگزیده است تا گرفتار مشکل مترجمان قبلی نشود. اما این همه ماجرای کار او نیست. مشکل دیگر ترجمههای غیرصوری قرآن این است که کاملاً برآمده از تفسیر و فهم مترجماند. مترجم در ترجمه محتوایی آیات، هر اندازه هم که به متن پایبند باشد، باز ناچار است ساخت دستوری و ترتیب واژگان آیه را در ترجمه تغییر دهد و در موارد فراوانی چیزی از متن بکاهد یا به آن بیفزاید. در مواردی نیز مترجم برای توضیح بیشتر آنچه از متن فهمیده پانویس اضافه میکند. به باور بختیار، همه این کارها تحصیل دریافت مترجم به متن است و خواننده را از وضع اولیه متن دور و فهم او را به فهم مترجم محدود میکند. بختیار معتقد است همانگونه که هر واژه و عبارت قرآنی قابلیت دارد برداشتهای فراوانی حول آن شکل بگیرد، متن ترجمه نیز باید خواننده را برای تفسیر شخصیاش از متن آزاد بگذارد و فهم او را به فهم فرد مترجم محدود نکند. پرانتزها و پانویسها و قلابها یعنی کوشش مترجم برای متقاعد کردن مخاطب به درستی برداشت مترجم از متن. هرچه ترجمه با توضیحات و افزودههای بیشتری همراه باشد، دقت آن در نسبت به متن اصلی کمتر است. ترجمه دقیقتر و نزدیکتر به متن اصلی ترجمه هر واژه براساس معنای خاص آن در زبان عربی و در بافت معنایی متن موردنظر (اینجا قرآن) است. بختیار، درباره ترجمه متن مقدس، به ترجمه صوری گرایش دارد که بسیار پایبند به واژگان و ساختمان متن اصلی است. او خود توضیح داده که گرچه این روش ترجمه خشکتر از روش ترجمه دینامیک و مفهومی است، برای متن مقدس قرآن مناسبتر مینماید. ترجمههای مفهومی در واقع سوبژکتیو و نمایانگر فهم و تفسیر مترجماند، اما ترجمههای صوری اوبژکتیو و نمایانگر وضع اولیه متن اصلیاند. برای نشان دادن انسجام درونی متن و ریشه واژگان هم خانواده در متن مقدس، ترجمه صوری مناسبتر مینماید. بنابراین، لاله بختیار کار ترجمه را با انجام پروژهای بزرگتر از ترجمه آغاز کرده است.
ادامه دارد …
منبع:
مبلغ، سیده زهرا(۱۳۹۶). آغاز گر راهی نو در ترجمه قرآنی، تهران: مجله زنان امروز سال چهارم شماره ۲۷ مهر.