به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: همانطور که در مقاله آشنایی با نه گانه ایرانی اشاره شد، مفهوم نه گانه به حکمتهای باستانی در نزد نیاکان ما میرسد. (بختیار، ۱۳۹۵)
شیوهای که علما، حکما و فضلای پیشین از آن برای برای تربیت انسانها بهویژه تربیت فرزندان پادشاهان بهکار گرفته تا در آینده مسئولیتهای اجتماعی جامعه را بهدرستی بر عهده بگیرند.
این اندیشه ارزشمند از بینش و دین زرتشتی، مبنی بر این که نقش پادشاه بهعنوان فردی مسئول و موظف بر انجام تعهداتی است که خدای یگانه (اهورامزدا) بر دوش او قرار میدهد تا «عدالت» را در جامعه محقق سازد.
با این توصیف آیا شناخت بر جامعه و اندیشه نیاکان ضروری نیست؟!
حکمای باستان، بسان دانشمندانی در عصر حاضر، عمل بین رشتهای و بلکه فرارشتهای داشتند. حکمت در باستان دربرگیرنده همه علوم زمان خودش بود.
همواره در همه دوران، موضوع چگونه زیستن و چگونه تعامل داشتن، بهطوری که بتوان زندگی شایسته و مقبولی برای همگان وجود داشته باشد، مهمترین موضوع حیات انسانی بوده است.
همواره این دغدغهمندی که نوع انسان بتواند، در زیست خود و تعاملاتش بهگونهای پیش ببرد تا به جاودانگی و مانایی خودش دست یابد.
اهمیت این موضوع بر ذهن فردی تیزهوش چون گورجیف هم پوشیده نماند.
او که در کودکی با شنیدن افسانه «گیل گمش» دغدغه جاودانگی و سعادت و سلامت انسان بر ذهنش نقش بسته بود و او به جستوجو در تمدنهای کهن کشاند. (گورجیف،۱۳۹۰)
داستان «گیل گمش» که پایه و تفکر بینش فلسفه و حکمت در جهان را ریخته است.
چه در اندیشه غربی، چه اندیشه شرقی، فهم درست بر اندیشه نیاکان و گذشتگان ضروری است.
هایدگر اذعان دارد، هر انسانی که بر تاریخ خود اشراف نداشته باشد، بهواقع فهم درستی از هویت خودش نخواهد داشت. همچنین دکتردینانی در گفتوگویی آنلاین با «جام جم» بر اهمیت این موضوع اشاره میکند.
او گفته است غربیها همواره خودشان را به فلسفه پایبند میدانند و در مسایل، مباحث و اندیشهشان لحظهبهلحظه و قدمبهقدم آن را دنبال میکنند.
برخی از این اندیشمندان آنها میگویند، تمدن بهمثابه گنجشکی است که پشت یک فیل سوار شده و این فیل تمام تاریخ تمدن گذشته است. این فیل بهتدریج بزرگ و بزرگتر شده است.
تمدن جدید همان گنجشک بر روی فیل است.
غرب نهتنها همواره به آثار گذشتگان خودش توجه داشته و برای درک این توجه زبان یونان را احیا کرده است؛ اینان در این راستا بهمنابع گذشتگان ما همچون ابنسینا و سهروردی و … نظر دارند تا بدانند بر ما چه گذشته است.
کسی که گذشته ندارد آینده هم نخواهد داشت و کسی که بهگذشته برنگردد و نداند چه گذشته است نه حال را دارد و نه آینده. حال برزخی است میان گذشته و آینده. (ابراهیمی دینانی، ۱۳۸۹)
با این نگاه، درک اهمیت سنت، در معنایی بسیار حایز اهمیت قرار میگیرد، تا بتواند فهمی عمیق از دانش کهن را به دانش امروز خود و بالعکس امکانپذیر سازد.
از این رو فهم درست بر نه گانه الزامی است تا میان گذشته و حال پلی ایجاد کند. درکی درست که بر ما نشان میدهد، چگونه تغییراتی بر این دانش و حکمت رفته و به شکل امروزی آن در آمده است.
دکتربختیار در ابداع و درکی روشن توانسته میان آنچه در گذشته در نزد نیاکان ما و آنچه امروز آن را در قالبی دیگر درک می کنند، بهم برساند.
هر چند مورگان کرون و استابیل در کتاب مشترکشان، دانش اناگرام را گونهای از شخصیتشناسی انسانی میشناسند که ریشه در عرفان مسیحی و اسلامی دارد و میتواند که فهم مذهبی بشر امروزی را متحول سازد تا بهعنوان شیوهای برای تفکر درباره شخصیت انسانی راهی میان بیشمار راه موجود، شیوهای روحانی و معنوی برای درک خویشتن باشد. شیوهای که بسیار مفید برای وزرا، مدیران و هر شخص با تیپهای متفاوت است.
دکترمهشید رضویرضوانی
منابع:
۱- ابراهیمی دینانی، غلامحسین (۱۳۸۹). جامجم آنلاین. دوشنبه ۲۳ اسفند
۲- بختیار، لاله (۱۳۹۵). دوره آموزشی نه گانه، شیکاگو
۳- گورجیف، جوروج ایووانویچ (۱۳۹۰). ملاقات با مردان بزرگ. ترجمه: رویا منجم. انتشارات علم، تهران