loader image
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

زلزله‌ای بر جان و روح / فاجعه غرب کشور

زلزله

فهرست مطالب

به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماه‌شید خرد: بدیهی است در میان رخدادهای موجود، واقعه تکان‌دهنده زلزله برای هموطنان غرب کشور بیش از سایر مسایل، نظر همه را به خود جلب می‌کند و در این حال ذهن هر یک از ما به‌نحوی با آن برخورد می‌کند.

شاید ذهن هموطنی در آن سوی دنیا نام «زلزله» و علقه روانی‌اش او را بر کمکی برانگیزد؛  شاید در گوشه دیگری، فردی بر عدم آمادگی‌های سیستم ساختارهای نظام توجهی کند و … .

گرچه زلزله امری طبیعی است اما واکنش‌های ما به آن امری اجتماعی و انسانی است. هر یک از ما با تصوری که از زلزله در مسیر تجارب خود داشته و در ذهن خود بایگانی کرده‌ایم، اقدام به واکنش‌های متفاوتی خواهیم کرد.  گاه این واکنش‌ها با شدت بیشتری ناشی از احساسات، عواطف و آلام ماست. گاه این واکنش‌ها موجب شده ذهن تحلیل‌گر ما را درگیر کند.

در این صورت به چگونگی بروز، تدابیر و عدم‌تدابیر پیش و پس از آن توجه کنیم.  بلکه واکنش ما در این نگاه آمیخته‌ای از عقل و احساس توام با برخی از ارزش‌ها و باورهای خانوادگی و اجتماع ما است.  هر یک از ما به‌نحوی زلزله‌هایی همچون رودبار، بم و غیره را به‌یاد می‌آوریم و بدیهی است به هر اندازه که در تماس با آن بوده‌ایم، تصاویر و نقش‌های آن برای ما پررنگ‌تر است.

در این نگاه به کلام دکترمقصود فراستخواه توجه کنیم:

«ساختارهای اجتماعی، فرهنگ و رفتارهای آموخته انسان‌ها در تفسیر زلزله و درک پیامدها نقش غیرقابل‌انکاری ایفا می‌کنند.

به همین خاطر می‌توان گفت، امر طبیعی از امر انسانی متمایز نیست.

تصور ما از زلزله، تجربه ما از زلزله و مصایب ناشی از آن و همین‌طور مواجهه با پیامدهای این حادثه طبیعی در یک جامعه انسانی درک می‌شود و این حوادث خارج از ادراک انسانی و عقل اجتماعی معنای به‌خصوصی ندارند. [چه آن‌که این مفهوم در میان حیوانات این‌گونه فهم نشده و از آن عبور می‌کنند]

به بیانی دیگر میزان مصیبت‌بار بودن حادثه‌ای طبیعی یا میزان شرارت‌بار یا موهبت‌بار بودن یک رخداد طبیعی از جامعه‌ای به جامعه‌ دیگر متفاوت درک می‌شود و همین تفاوت برداشت‌ها نشان می‌دهد امری مانند زلزله اجتماعی است و برحسب ساختارهای اجتماعی و فرهنگ و تجربیات آموخته‌شده انسان فهم می‌شود.

درک و مواجهه با زلزله، ‌‌آثار عینی و ذهنی زلزله همگی برساخت‌های اجتماعی هستند و تابعی از سازوکارهای اجتماعی و فرهنگی جامعه، به همین خاطر نمی‌شود زلزله را به امری صرفا طبیعی تقلیل دادبه بیانی دیگر زلزله برای خودش امری طبیعی است اما برای ما انسان‌ها در بستری اجتماعی فهم می‌شود.

باید توجه داشت درک مردم از زلزله و مواجهه آن‌ها با این پدیده صرفا مانند یک امر طبیعی یا انتزاعی نیست بلکه متاثر از میزان همبستگی اجتماعی، روابط و ارزش‌های اجتماعی آن جامعه است. اگر ارزش‌های فرهنگی را درباره فاجعه‌ای طبیعی مانند زلزله مرور کنیم، تفاوت‌های ارزشی و فرهنگی را به‌خوبی مشاهده خواهیم کرد.

در برخی باورهای اسطوره‌ای و انسان ساخت، زلزله نفرین خدایان یا نتیجه گناهان دانسته می‌شود؛ یا در رویکردی دینی زلزله نشانه‌ای از کردگار است، به همین ترتیب در رویکردی دیگر زلزله می‌تواند اتفاقی فاجعه‌بار تلقی شوداین تلقی‌های متفاوت نشان می‌دهد زلزله امر صرفا طبیعی نیست و در بسترهای اجتماعی به طرق مختلف فهم می‌شود.

در حقیقت مجموعه نگرش‌ها و الگوهای آموخته رفتاری ما هستند که درک ما را از زلزله شکل‌ می‌دهند. این الگوهای فرهنگی هستند که باعث می‌شود یک جامعه با پدیده زلزله مواجه شود … .

 این که ما در وقوع زلزله سعی می‌کنیم خودرای باشیم و فقط گلیم خودمان را از آب بیرون بکشیم یا در هنگام زلزله تلاش کنیم با ایجاد همبستگی و مشارکت اجتماعی از بار مصیبت بکاهیم و تعهد بالای اجتماعی داشته باشیم تصمیماتی هستند که باید در فرآیند اجتماعی شدن و توسط نهادهای مدنی آموخته باشیم و به ذخیره رفتارهای اجتماعی ما بازمی‌گردد. زلزله همان‌طور که در طبیعت اتفاق می‌افتد در اجتماع نیز وجود دارد و حسب وضعیت جامعه، فرهنگ و مدیریت‌های اجتماعی و نظام‌های حقوقی و سیستم‌های مدنی، خدمات و آموزش علم متفاوت درک می‌شود».

از این منظر مفهوم زلزله برای شهروند ایرانی با شهروند ژاپنی یکسان درک نمی‌شود.

از طرفی دیگر به گزارش سلامت نیوز، محققان بلژیکی می‌گویند: «احساسات ۱۹گانه غم، شادی، نفرت، درماندگی، حسادت، آرامش، اشتیاق، ستایش، استراحت و آسودگی، گناه، استرس، غرور، گیجی، عصبانیت، تحریک، ترحم، تحقیر، ترس و شرم و انزجار در انسان طول عمر مشخصی دارند، در این میان غم با ۱۲۰ساعت ماندگارترین حس است، اما شادی فقط ۳۶ ساعت عمر دارد!

به گزارش ایرنا از ساینس، این پژوهشگران در مورد علت این امر توضیح دادند: از دست دادن یا دوری عزیزان به این دلیل غیرقابل تحمل است که احساس اندوه ناشی از آن ۲۴۰ برابر بیشتر از سایر احساس‌ها نظیر شرم، شگفتی و خشم طول می‌کشد.

چنانچه درک و برداشت یک ایرانی از این واقعه به‌نحوی باشد که برای او بسیار سهمگین‌تر و دردناک‌تر از یک شهروند ژاپنی باشد، آن‌گاه رنج و غم برای این دو چگونه خواهد بود؟ برای این موضوع چه تدابیری اندیشیده‌ایم؟

رنج این روزهای سرد در هموطنان ما بیش از آن است که جای کلامی بیش از این باشد، لیکن شایسته است تا نظام به‌همت پژوهشگران علوم انسانی پیش از بروز آلام و مصائب به‌تدبیر بیشتر جامعه انسانی نظر داشته باشد تا ناگزیر به پاسخگویی‌های عواقب سنگین بعد آن نشود.

 

دکترمهشید رضوی‌رضوانی 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 − سه =

مقالات مرتبط
مقالات پربازدید​