به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: مفهوم روانشناسی زرد به کتب و متونی اطلاق شده که اغلب با عناوینی اینگونه آغاز میشود:
«افزایش اعتمادبهنفس در یک روز»، «بهسرعت ثروتمند شوید»، «موفقیت شما را تضمین میکنیم»، «ده روش برای رسیدن به اهداف»، «بیست راهکار زناشویی موفق» و…
اینها عناوینی از نمونه کتابهای روانشناسی توسط نویسندگانی است که نهتنها روانشناس نیستند که این نوشتهها با پژوهش علمی هماهنگ و سازگار هم نیست.
این کتابها اغلب بر مفاهیمی همچون موفقیت، ثروت، اعتمادبهنفس و آرامش تکیه میکنند و فارغ از اینکه این توصیهها به دور از اطلاعات علمی و پژوهشی است، بیشترین هدف خود را در پی کسب درآمدی بالا و کاملا سودجویانه از این راه دنبال میکنند. کتابهایی که به دفعات به چاپ میرسند.
کتب روانشناسی زرد اغلب با تاثیرات کوتاهمدت بر مخاطبان، تصویری غلط از این که روانشناسی همین است را بهوجود میآورد.
کتابهای روانشناسی زرد با برخورداری از اغراقها، فریبها و گزافهگوییهای بسیار تلاش میکند تا بر مخاطب خود این القا را داشته باشد که همه چیز بهسرعت بهبود مییابد و راه صدساله را میتوان در یک شب طی کرد!
مخاطبین این نوع روانشناسی زرد و کتب آن چه کسانی هستند؟
چه کسانی مشتاقند تا با کمترین هزینه اما بیشترین نتیجه را بهدست بیاورند؟
آیا این گروه از افراد همان اشخاصی نیستند که با خواندن چنین کتابهایی خودشان را فردی توانمند و بلکه روانشناس هم میشناسند؟!
البته نکتهای که جای تعجب و تامل بسیار برآن هست!
دکترمقصود فراستخواه پژوهشگر، مردمشناس در یک تحقیق پیمایشی از اساتید دانشگاههای ایران راجع به برخی از ویژگیها و خلقیات ایرانیان سئوال میکند و برخی از این ویژگیها اگرچه دستاورد شرایط و موقعیت هستند ولی بازتابهای اجتماعی خود را دارد. از جمله این ویژگیهای منفی در خلقیات ایرانی، فردگرای، ضعیف بودن در کار گروهی، هیجانی بودنی، غیرقابل پیشبینی بودن رفتارشان، دروغ، ترجیح منافع مادی فرد بر جمع و برخی موارد دیگر را اشاره میکند.
این نکته از چند جهت با موضوع ما مرتبط و حایز اهمیت است. نکته اول این که چه شرایطی از نظر اجتماعی، اقتصادی، سیاسی بر جامعه حاکم بوده که مخاطب یا سوژه اجتماعی را سوق به مطالعه این کتابها میدهد؟
در ثانی برای تامین این نیازها و حقوق طبیعی انسانها در چگونگی حل مسایل و مشکلات خود، نقش نهادهای اجتماعی چیست؟
آیا هر فردی به دور از این نهادها باید به تنهایی راه صدساله را در یک شب به سرانجام برساند؟
گذشته از این موارد آیا در چنین جامعهای مبتلا به روحیه فردگرا و هیجانی و آغشته به دروغ و طالب منافع مادی فردی، چنین کتابهایی بیشتر مورد بهرهبرداری قرار نمیگیرد؟!
چه این که روشن است فردی با انبوهی از مشکلات مادی و غیرمادی در نهایت بیحوصلگی، توان هزینههای سنگین مشاوره و گذراندن دورههای ضروری را ندارد و به دنبال پاسخی زود هنگام نیز هست.
این درد وقتی بر مخاطب کتابهای روانشناسی زرد بیشتر خواهد شد که پس از تجربه کوتاهمدت از یک نتیجه گذرا، آسیب بیشتری بر تواناییهایش خواهد زد.
در جامعهای که هر فردی میآموزد تا گلیم خودش را از آب بیرون بکشد، توان هزینه سنگین را نمیتواند بدهد، نهادهای اجتماعی نقشی موثر را ایفا نمیکنند، بدیهی است نه تنها کتابهای روانشناسی زود بههنگام بازار داغی مییابد که بسیاری از شبکههای بیمحتوای ماهواره هم با روانشناسانی از این نوع برنامههای خود را پر میکنند.
چاره چیست؟
بدون تردید بخش قابل توجهی از این موضوع متوجه سیاستگذاریها و برنامهریزان و مسئولان آموزش و بهداشت روانی و اجتماعی جامعه خواهد بود و ضروری است تا با بررسی و مطالعات جامعی بر این خلاها پاسخهای مناسب بر آن داده شود.
بدیهی است، فردی به دنبال اعتمادبهنفس بالا و رسیدن به درآمد بالا است که اگر در آغاز مسیر زندگیش نباشد، قطعا به نیمه راه هم نرسیده و نگرانیهای بسیاری را در پیش رو دارد.
این عدم امنیت اجتماعی و افتصادی در اوست که او را به سوی این نوع از کتابها سوق میدهد.
از طرف دیگر هر فردی لازم است توجه داشته باشد، چنانچه مشتاق کسب در آمد بالا و موفقیتی هست، بهزودی خواهد دید، هزینههایی را نیز از دست میدهد.
دکترمهشید رضویرضوانی