به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: ۲۵ نوامبر یا ۴ آذر روز جهانی حذف خشونت علیه زنان، شاید بهانه خوبی باشد برای بررسی شرایط زنان در ایران.
این موضوع از جنبههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، روانشناختی، حقوقی و … قابل بررسی است؛ اما مدنظر من در این نوشتار بررسی میزان قدرت زنان، در ایران است.
در نگاه سنتی، یکی از وظایف زنان خانهداری و تربیت فرزندان بود که این وظیفه سنگین، به شکل جدی از فعالیتهای اجتماعی زنان جلوگیری میکرد.
البته فعالیتهای اجتماعی زنان در هر قومی تابع رسوم ویژه به آن قوم نیز بوده است،
اما این وظیفه به شکلی ویژه در بین تمام اقوام ایرانی مشترک است و در نتیجه، اثرگذاری خود را داشته است.
با ورود مدرنیته به ایران و آشنایی هر چه بیشتر زنان، با حقوق حقه خود شرایط بهطور عمومی شروع به تغییر کرد هر چند این تغییر در مناطق مرکزی و شهرهای بزرگ، شدیدا پررنگتر بود.
بهمرور زنان ایرانی آموختند که مطالبات خود را بیان کرده و بهتدریج از اندرونی به بیرونی بیایند.
این نه به معنی کنار گذاشتن اعتقادات دینی بلکه به معنی بازخوانش این اعتقادات بود.
در نتیجه تغییر نگرشها بود که زنان دارای شغل رسمی شدند، حق بیمه دریافت کردند، حقوق بازنشستگی به آنها تعلق گرفت و بهمرور به سطوح تصمیمگیری جامعه راه پیدا کردند.
این یک فرایند توام با آگاهی بیشتر بود. با معرفی آنها به دانشگاهها بهمنظور تدریس و عضو هیات علمی شدن جایگاه ممتازتری پیدا کردند.
با تعریف قوانین حقوقی به نفع آنها در شرایطی که ادعای حق میکردند، شروع به دیده شدن در سطح جامعه کردند و این فرایند همچنان ادامه دارد.
مهمترین نکتهای که باید به آن اشاره کرد، تغییر نگرش مردان نسبت به زنان در سطح جامعه بود.
کسانی که تا پیش از این، جای زنان را در آشپزخانه! میدانستند، دارای مدیران زن شدند.
برگه مرخصی آنها و حقوق و مزایای آنها باید توسط یک مدیر زن تایید میشد.
بسیاری از افراد از اساتید زن در دانشگاهها، درسآموزی کردند و … .
این تغییر نگرش شاید بزرگترین دستاورد این تغییر باشد.
اگر نگرشها را مبدا تصمیمات و در پی آن اقدامات بدانیم، پس حتما همینطور است.
زنان برای رشد و پیشرفت، با آن مسایل و مشکلاتی که زنان نسل پیش مواجه بودند، کمتر مواجه میشوند.
بسیاری از پیش فرضها یا بهکلی تغییر کرده و یا به نسبت تعدیل شده است، اما آنچه مسلم است، شرایط نسبت به گذشته بهتر شده است.
تغییر شرایط در پرتوی آگاهی و در پی آن اقدام صورت میگیرد. هرگاه افراد جامعه به خود پندارههایشان شک کردند و در پی تعیین چیستی و چرایی آن برآمدند، وضع جامعه بهتر شده و شرایط بهبود مییابد.
رفع خشونت علیه زنان، هر چند موضوعی تلخ است اما باید بهعنوان یک امر واقعی که در سطوح مختلف جامعه و به صورتهای مختلف، و با شدت و ضعف متفاوت انجام میشود مورد بررسی قرار گیرد.
زنی که بهخاطر اندام زنانهاش در تاکسی حس امنیت ندارد، زنی که بهخاطر نگرش ناپخته بعضی مردان، نمیتواند فعالیت اجتماعی موثری داشته باشد و هنوز باید در اندرونی بماند، زنی که قدرت تصمیمگیری او مصادره شده است، زنی که میتوانست به سمت مدیریت نائل شود ولی … .
اینها همگی دچار نوعی از خشونت شدهاند.
خشونت صرفا از نوع فیزیکی نیست بلکه میتواند از نوع روحی و روانی باشد.
چه بهتر که زنان سرزمینمان را ارج نهیم، نگرش خود را مورد بازبینی قرار دهیم تا هر کسی فارغ از جنسیت، به جایگاهی که شایسته آن است دست یاید.
به امید آگاهی روز افزون.
محمدکاظم جاوید – مدرس اناگرام