loader image
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

جشن یا حزن در فرهنگ ایرانی / شب یلدا / ۱

شب یلدا

فهرست مطالب

جشن یا حزن در فرهنگ ایرانی 

شب یلدا

 

به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماه‌شید خرد: برای شناخت جامع و معرفی یک محیط فرهنگی کهن چون ایران، نگاهی به‌ویژگی‌های گاه‌شماری در ایران باستان و اوستا و نگرشی بر آغاز سال شمسی کنونی، بازتعریف مفهوم جشن، عید، شرح اعیاد و رسومات مهم ایران از جمله موضوعات مهمی است تا بتوان به‌درکی جامع از مردم‌شناسی ایران داشت. شب یلدا بهانه‌ای برای این نوشتار شد تا میان جشن در ایران باستان تا مفهوم دیگر مقابل آن حزن تاملی باشد. گرچه میان هر دوئیتی همچون روز/شب، سرد/گرم، خشکی/تری تا دوستی/دشمنی و …همواره نسبتی است کا تا یکی درک نشود و آن دیگری نیز فهم نشود.

زهرا بیاتی نویسنده کتاب «اعیاد و جشن ایرانی با رویکردی مردم‌شناسی» معتقد است: پژوهش در عناصر پویای فرهنگی از جمله آیین‌ها و رسم‌های کهن و استمرارشان در جریان تاریخ آینه تمام نمایی از هویت قومی هر جمعیت انسانی و در زمره جلوه‌های شاخص و بارز میراث زنده فرهنگ‌ها است و مردم‌شناسی می‌کوشد در شناخت آن‌ها که حلقه اتصال نسل کنونی به ادوار گذشته است روشنگری کند.

در پیش‌گفتار این کتاب گفته شده است: برگزاری جشن و عید ویژگی بارز فرهنگی همه جوامع است و تمامی ایلات، اقوام و ملل برای خود آیین‌هایی دارند که در گاه سرور و شادمانی نقش‌ها و کارویژه‌های بنیادین اعتقادی و باروهای آنان را به منصه‌ظهور می‌گذارد.

چنانچه جامعه‌ای به‌درستی به شناخت ریشه‌های مراسم و جشن‌ها و دگرگونی‌های تاریخی خویش برسد، بی‌شک فهم عمیق‌تری از امروز خویش خواهد داشت. شناخت جامعی که مردمان آن سرزمین را به‌درک وسیعی از اسطوره‌هایش می‌کشاند و اسطوره‌های آن جامعه می‌تواند صورتی کارکردی در فرهنگ خود را بازی کند.

برخی از جشن‌های کهن با گذر زمان و همگانی شدن در بین طیف‌های اجتماعی تحول و دگرگونی یافته و شکل نخستین خود را ندارند. اما شناخت مفاهیم هر رفتار آیینی می‌تواند در شناخت روحیات ملل مختلف اثربخش بوده و دید کامل‌تری را در مواجه با سنن بومی و قومی برای انسان خلق کند.

برای پژوهش بر آداب و رسوم و جشن‌های ایران باستان شناخت مفاهیمی چون «امشاسپند»، «اهورامزدا و اهرمن»؛ «جشن»، «گاه‌شماری» و «گاهنبار» و همچنین آشنایی با جایگاه عناصر چهارگانه، در چارچوب ذهنی ایران باستان ضروری است.

در قسمتی دیگر از کتاب درباره گاه‌شماری ایران باستان و اوستا آمده است: هیچ ملتی به اندازه ایرانی‌ها به تاریخ‌نگاری دلبسته نبوده و در خلق سنجه‌های اندازه‌گیری زمان و دوره‌ها و تلفیق آن با مفاهیم فرهنگی موفق عمل نکرده است.

جشن شب چله یا شب یلدا ، همچون بسیاری از آیین‌های ایرانی، ریشه در رویدادی کیهانی دارد. خورشید در حرکت سالانه خود، در آخر پاییز به پایین‌ترین نقطه افق جنوب شرقی می‌رسد که موجب کوتاه شدن طول روز و افزایش زمان تاریکی شب می‌شود. اما از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دگرباره به‌سوی شمال شرقی باز می‌گردد که نتیجه آن افزایش روشنایی روز و کاهش شب است.

یلدا ، به‌معنی میلاد، یکی از جشن‌های شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده است. جشنی که از لازمه‌های آن، حضور کهن‌سالان و بزرگان خانواده، به نماد کهن‌سالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و همچنین خوراکی‌های فراوان برای بیداری درازمدت که همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.

بسیاری از ادیان نیز به شب یلدا مفهومی ‌دینی دادند. در آیین میترا (و بعدها با نام کیش مهر)، نخستین روز زمستان به نام «خوره روز» (خورشید روز)، روز تولد مهر و نخستین روز سال نو به‌شمار می‌آمده است و امروزه کارکرد خود را در تقویم میلادی که ادامه گاه‌شماری میترایی است و حدود چهارصد سال پس از مبدا میلادی به‌وجود آمده؛ ادامه می‌دهد.

فرقه‌های گوناگون عیسوی، با تفاوت‌هایی، زادروز مسیح را در یکی از روزهای نزدیک به انقلاب زمستانی می‌دانند و همچنین جشن سال نو و کریسمس را همچون تقویم کهن سیستانی در همین هنگام برگزار می‌کنند. به‌روایت بیرونی، مبدا سال‌شماری تقویم کهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و جالب این‌که نام نخستین ماه سال آنان نیز «کریست» بوده است. منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون متاخرتر باز می‌گردد و پیش از آن، آن‌گونه که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل کرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است. نام‌گذاری نخستین ماه زمستان و سال نو با نام «دی» به معنای دادار/خداوند از همان باورهای میترایی سرچشمه می‌گیرد.

در ایران پیش از اسلام هر یک از روزهای ماه را به یکی از فرشتگان نسبت داده و برخی از نام‌های ۳۰ روز ماه به ترتیب اورمزد، وهمن، اردیبهشت، شهریور، پسندارمذ، خورداد، امرداد، دی به آذر، آذر، آبان، خوز، ماه، تیر، گوش، دی به مهر، مهر، زامیاد، مانتره سپند و انارام بوده است.

آنان معتقد بودند که ذکر نام هر ایزد که نماینده یکی از صفات و خصوصیات نیک اخلاقی است موجب می‌شود انسان آن صفت را در خود تقویت کند.

واژه جشن از واژه یشت، یشن، یسن اوستایی گرفته شده و معنی آن ستایش و پرستش است. در فرهنگ ایران باستان در تمامی ماه‌ها، روزها، هفته و ساعات مختلف اداب خاصی برای جشن گرفتن و در واقع نیایش وجود داشته است.

در فرهنگ ایران زمین جشن دو مفهوم عید و برگزاری میهمانی و مجلس را دارد و در ایران باستان اغلب جشن‌ها و مهم‌ترین آن‌ها جنبه دینی داشته و برای ستایش ایزدان که موجودانی مینوی و الهی بودند با تقدیس روزها و یا ایامی از سال برگزار می‌شد.

ادامه دارد…

 

دکترمهشید رضوی‌رضوانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 × 3 =

مقالات مرتبط
مقالات پربازدید​