به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: برخورداری از زبان اسطورهها و نمادها همواره تاثیرات عمیقی در آموختههای هر فرهنگ دارد. مفهوم سیمرغ یکی از نمادهای عمیق در ریشه فرهنگ ایران است.
در این نوشتار تلاش شده است که واقعه عظیم کربلا با برخورداری از مفهوم سیمرغ و سفر سیمرغ در رسالهالطیر شهابالدین سهروردی بهگونهای دیگر بازخوانی شود.
این نوشتار با بهرهگیری از قوانین تداعی و تشبیه بین واقعه کربلا و سفر سیمرغ در رسالهالطیر و دخل و تصرف در داستان رسالهالطیر، به مقصود این بازخوانی دست یافته است.
اینگونه نگارنده بین دانش ادب و عرفان ایران که همراه با نمادهای فرهنگ غنی شیعی است، و این واقعه مهم تاریخی، عاشورا را بهنحو زیباشناسانه بازخوانی میکند.
درعینحال که سیر معنوی اولیای خدا بازخوانی شده است، نمادها که حضور کمرنگی در زندگی داشتهاند، مجددا به زندگی و تعامل مجدد با انسان وارد میشوند.
در نتیجه متن ضمن بیان گونههایی از بهرهبرداری منابع فرهنگی، در وجوه مختلف به بیان فرهنگ غنی سیر و سلوک اولیای خدا، بهویژه واقعه عاشورا میپردازد.
داستان رسالهالطیر درباره سرنوشت تعدادی پرنده است که گرفتار دام صیادان شدهاند.
سهروردی در این داستان به چگونگی تلاش مرغان برای نجات خویش اشاره میکند.
این کتاب، سفر روحانی انسان را از جایگاه اصلی خود بهعالم صورت، و اینکه چگونه تعلقات مادی میتواند مانع شوق انسان به مبدا روحانی او شود، بیان میکند.
سیمرغ، مرغ افسانهای است که در ادب عرفانی بسیار به کار رفته و اگر چه معانی مختلفی از آن اراده کردهاند، ولی عمدتا معنای انسان کامل از آن افاده میشود.
در بخشی از مقاله با عنوان سیمرغ در ادب عرفانی آمده است:
… غوغایی در این صحرا برپا است، سیمرغ بالهای خود را بر هم میزند و مرغانی به گرد او آمدند و او لب به سخن گشوده است.
«… ای حقیقت جویان بدانید که بسیاری برگشتند و اندکی ماندند، از این اندک نیز معدود افرادی بمانند.
الهی تو میدانی هم اکنون صیادان در پی ما آمدهاند و این راه را باید رفت…»
… سیمرغ از یک سو مرغان همسفر را به سفر آسمانی توجه میداد و از سوی دیگر، صیادان را بیش از پیش به آگاهی میخواند و میگفت: آیا اندکی بر آنچه میکنید تامل میکنید…؟
مرغان با خون خویش راه میگشودند و به پیش میرفتند، لیکن سیمرغ که جان یک به یکشان را به آغوش گرفت، خود به میدانی شتافت که جانهای ایشان در دل داشت… تیغ بر گلوگاه سیمرغ کشید و اینگونه خورشید به غروب نشست …
… سیمرغ و مرغان که جان بر کف آن صحرا گذاشته بودند، حال به دیار دیگر شتافته بودند و اکنون دیدهبان حضرت ملک، آنها را به حجرهای رساند و…