loader image
جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

انیاگرام یا MBTI / بخش اول

اناگرام یا MBTI

فهرست مطالب

به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماه‌شید خرد: در سال ۱۹۲۳ زمانی که کاترین بریگز با کتاب ترجمه شده کارل گوستاو یونگ بزرگ، تحت‌عنوان «تیپ‌های روان‌شناسی» آشنا شد و آن را مطالعه کرد، بسیاری از پرسش‌هایی که در ذهن‌اش بود پاسخ داده شد.

اما کاترین بریگز که بود و چه پرسش‌هایی در سر داشت؟

 

مروری بر تاریخچه MBTI :

او در سال ۱۸۷۵ در خانواده‌ای تحصیل کرده و روشنفکر در ایالت میشیگان امریکا به‌دنیا آمد.

به مدرسه نرفت اما توسط پدرش آن‌چه که باید را آموخت.

در ۱۴ سالگی به کالج رفت و سرانجام با مدرک کشاورزی فارغ‌التحصیل شد.

او در نهایت به‌عنوان معلم مشغول به­­­­ کار شد و البته به‌عنوان یک نویسنده نیز­­ فعالیت می‌کرد.

اما چیزی که ذهن او را مشغول کرد بود، رابطه دخترش با مردی به نام کلارنس مایرز بود.

در واقع سبک رفتاری کلارنس متفاوت از خانواده بریگز بود و این برای کاترین پرسش برانگیز بود.

این پرسش به پرسش قبلی او که از دوران بچگی برایش وجود داشت، دامن می‌زد این که سبک رفتاری افراد به چه ترتیب است و آیا می‌توان یک دسته‌بندی نظامند برای آن ارائه کرد؟

او با تحقیق در این زمینه و سپس آشنایی با کتاب «تیپ‌های روان‌شناسی یونگ»، به بخشی از پرسش‌هایش توانست پاسخ دهد، اما این شروعی بود برای این که یک ساختار نظامند را ارئه کند، به‌نحوی‌که در نهایت در سال ۱۹۴۳ و با همکاری دخترش ایزابل بریگز، تیپ‌نمای مایرز بریگز یا همان MBTI را منتشر کرد.

 

 

مایرز-بریگز

 

MBTI به ما چه می‌گوید؟

در MBTI به چهار بعد شخصیت پرداخته می‌شود:

۱ _ درونگرایی و برونگرایی: افراد درونگرا انرژی روانی خود را از درون خود دریافت کرده و به آن معطوف می‌کنند.

به بیان دیگر، درونگراها افرادی خودانگیخته هستند.

در برابر برونگراها هستند که انرژی روانی خود را معطوف به بیرون از خود می‌کنند.

۲ _ منطق و احساس: در حوزه MBTI ، دو نوع تصمیم‌گیری وجود دارد. منطقی‌ها بر اساس آن‌چه که هست تصمیم می‌گیرند.

آن‌ها به تحلیل‌های غیرشخصی می‌پردازند و نتیجه‌گیری کرده و تصمیم می‌گیرند.

اما احساسی‌ها برعکس، با توجه به ارزش‌های شخصی خود و دیگران دست به تصمیم‌گیری می‌زنند فارغ از این که لزومی داشته باشد یا نه.

۳ _ شم و حس: ماهیت دریافت اطلاعات به یکی از دو روش انجام می‌شود.

۱- حواس پنج‌گانه ۲- شم یا شهود.

در روش اول ما به‌طور ناخودآگاه تاکید بر دریافت اطلاعات از طریق کانال‌های حسی داریم در حالی که در روش دوم، اطلاعات به ما می‌رسد و درست هم می‌رسد (با بیماری‌های پارانوئید و اسکیزوئید اشتباه گرفته نشود).

در واقع افراد حسی تاکید دارند که آن‌چه از اطلاعات به‌دست می‌آورند قابل ارزیابی عینی باشد حال آن که افراد شمی از صحت اطلاعات مطمئن هستند در حالی که توجیه خاصی هم برای درستی آن‌ها نمی‌توانند ارائه دهند.

۴ _ قضاوت و ملاحظه‌گری: واقعیت این است که افراد قضاوت‌گرا شدیدا چهارچوب دارند و در نتیجه به این که ساختارمند باشند و همه چیز براساس اصول مشخصی برای آن‌ها نمایان شود اهمیت می‌دهند.

چارچوب‌مندی آن‌ها در همه حوزه‌ها وجود دارد: زمان، مکان، دیدگاه‌ها و … . در برابر آن‌ها ملاحظه‌گرها قرار دارند.

آن‌ها خیلی انعطاف‌پذیر هستند و این انعطاف‌پذیری آن‌ها در همه حوزه‌ها قابل تسری است: زمان، مکان، دیدگاه‌ها و … .

شاید بتوان گفت سبک زندگی متفاوت برای هر یک از این دو می‌توان قائل بود.

یکی زندگی ساختارمند و با چارچوبی دارد و دیگری معیارهای منعطفی دارد.

این چهار بعد شخصیت یعنی ماهیت کسب انرژی، ماهیت تصمیم‌گیری، ماهیت کسب اطلاعات از محیط و ساختارمندی در برابر انعطاف‌پذیری، منجر به ترسیم یک نظام ۱۶گانه به شکل زیر می‌شود:

 

جدول MBTI

 

در مقالات بعد انیاگرام یا MBTI در مورد این که هریک دارای چه نگرشی هستند، و این که ارتباط بین هر یک از این تیپ‌ها با تیپ‌های نه‌گانه معرفی شده در انیاگرام چه شباهتی وجود دارد مطالبی ارائه خواهد شد.

 

محمدکاظم جاوید- مدرس اناگرام


 Psychological Types

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 × 2 =

مقالات مرتبط
مقالات پربازدید​