به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: در مقاله پیشین نقش ناخودآگاه در تربیت اخلاقی در مورد روان ناخودآگاه و ماهیت آن بحث شد. در این مقاله ابتدا به ماهیت اخلاق پرداخته شده و پس از تعیین زاویه نگاه مورد نظر نسبت به این مفهوم، به بررسی تاثیر و نقش ناخودآگاه در تربیت اخلاقی پرداخته میشود.
اخلاق چیست؟
این موضوع یکی از پر مناقشهترین موضوعات در طول تاریخ بین اندیشمندان بوده است. بحث بر سر تعریف اخلاق میتواند به درازای تاریخ باشد ولی در اینجا به شکل کوتاه در این مورد مباحثی ارایه میشود.
اگر در حوزه اخلاق صحبت میکنیم، باید به این موضوع بپردازیم که ارزشها کدامند؟
چه صفاتی رذیلت و چه صفاتی فضیلت هستند؟
و آیا یک سری از صفات، در تمامی شرایط فضیلت شمرده میشوند یا صرفا در شرایط مشخصی؟
همین پرسش دقیقا برای رذیلتها هم مطرح میشود.
در نهایت، چگونه میتوان به نظام ارزشی حاصل، جامهعمل پوشاند؟
منظور از تربیت اخلاقی در این نوشتار، ایجاد نوعی دگرگونی است که دامنه آن عرصههای فکری، احساسی و رفتاری را شامل میشود. اما هر آنچه که از مفهوم اخلاق مدنظر باشد، مهم این است که میتوان اخلاق را بهعنوان یک عامل درون-ذهنی در نظر گرفت که رفتار فرد را مطابق با هنجارهای فرهنگی یک جامعه تنظیم میکند.
در صورتی که این فرایند هماهنگی، در ذهن ناخودآگاه قرار گرفته باشد، بهطور خودکار توسط فرد اجرا میشود. واقعیت این است که ذهن انسان بهعنوان موجودی تکامل یافته، میتواند تحتتاثیر بسیاری از عوامل قرار گیرد تا در نهایت برخلاف آنچه که در واقعیت در حال رخ دادن است، برداشت و تفسیر کند.
در بسیاری از موارد، این برداشتها بر اثر فیلترهایی است که در ذهن ناخودآگاه قرار دارد. برای تصحیح عملکرد این فیلترها و یا بعضا بیاثر کردن این فیلترها، باید فرایندهای ناخودآگاه را کنترل کرد. باید آموزههای اخلاقی را به ناخودآگاه فرستاد تا بهطور خودکار به عمل درآیند.
اما پرسشی که باید پاسخ داده شود:
- چگونه میتوان ذهن ناخودآگاه را تحتکنترل درآورد؟
برای کنترل ذهن ناخودآگاه، باید علاوهبر آگاهی از دانش روانشناسی، از مشاوران مجرب در این حوزه کمک گرفت. اما بهطور خلاصه میتوان گفت برای کنترل ذهن ناخودآگاه باید بر ریشههای رفتاری آگاه شد و آنها را کشف کرد.
در صورتی که فرد بتواند به کنترل ذهن ناخودآگاه دست پیدا کند، رذایل اخلاقی را از خود دور ساخته و فضایل اخلاقی را در اندیشه، گفتار و رفتار خود جاری میکند. برای رسیدن به این نقطه باید بتوان بخشهایی از خود را عملا حذف کرد و بخشهایی جدید را اضافه کرد. بهمعنایی دیگر، باید زایشی جدید اتفاق افتد اما این بار از درون خود و نه از رَحِمِ مادر.
این تعبیری لطیف و درعینحال عمیق است که اریک فروم ارایه میدهد:
انسان مانند سایر حیوانات بدون اراده به دنیا میآید و احتمالا بدون اراده هم از دنیا میرود ولی تنها موجودی که «اراده برای تعالی» دارد، انسان است. برای این که این اراده در انسان جاری و ساری شود تا در پرتوی اخلاق به تعالی دست پیدا کند، باید فرد به نقطه خودآگاهی برسد. باید ناخودآگاه را به کنترل درآورد.
برای مثال، حسودی که در آتش حسد خود میسوزد و دیگران را با رفتارهای حسودانه خود میسوزاند، نمیتوان با مشتی پند و نصیحت و بیان این که حسادت بد است و آثار مخرب دارد، درمان کرد. چنان که تاکنون کسی نتوانسته است از این طریق حسادت خود یا دیگری را درمان کند. تا فرد حسود از سازوکارهای روانی و ذهنی خود و اطلاعات و باورهای تحریف شده در ناخودآگاه که موجد این احساس و رفتار در او شده است مطلع نشود (که این هم بهراحتی، سهولت و بهنحو مستقیم امکانپذیر نیست).
بهاصطلاح اگر به این سازوکارهای بنیادی و ناخودآگاه (که نیازمند مهارتهای خاص است) نپردازد نمیتواند از چنگال حسادت رها شود. چرا که فرد حسود چنین نیست که نداند حسادت بد است یا چه اثرات مخربی دارد بلکه اگر هم نداند بهراحتی مطلع می شود، بلکه اساسا حسادت، اسارت در باورها و الگوهای ذهنی روانی نا پیدای مخربی است که نتیجه رفتار محیط (خانواده، مدرسه و اجتماع) طی فرایند رشد فرد است.مسلما فرد حسود در محاسبه ارزشمندی خود دچار مشکل است.
نتیجه پایانی
با توجه به نقش موثر و انکارناپذیر روان ناخودآگاه در هدایت رفتار، احساس و نگرش، آموزش اثربخش اخلاق و ایجاد فضایل و رفع رذایل واصلاح رفتار، در پرتو شناخت آن امکانپذیر است.
در واقع باید پردازشهای ناخودآگاه و خودآگاه روانی و ذهنی به گفتوگو، همکاری و انسجام برسند. این در پرتو آموزش امکانپذیر است. علیرغم قدرت غیرقابل انکار روان ناخودآگاه، بخش خودآگاه میتواند کنترل رفتار، احساس و فکر را بهدست گیرد.
ذهن خودآگاه علاوهبر تسهیل برنامههای عادتی ذهن ناخودآگاه، قادر است در پاسخهایش به محرکهای محیطی خلاقیت داشته باشد. با توان خود واکنشی میتواند رفتارها را حین انجام مشاهده کند.
همینطور که رفتار از پیش برنامهریزی شده در حال انجام است ذهن خودآگاه میتواند وارد عمل شود، رفتار را متوقف سازد و پاسخ جدیدی ایجاد کند. در واقع هیچ موضوعی در دنیا برای هیچ فردی مهمتر از خودشناسی و خودآگاهی نیست.
دکترسکینه سلمانماهینی
دکترمهشید رضویرضوانی
برگرفته از مقاله «جایگاه و اهمیت ضمیر ناخودآگاه در آموزش اخلاق» ارایه شده در همایش ملی اخلاق، دانشگاه شهیدرجایی