منشا نماد نهگانه ایرانی چیست؟
بهسوی منشا نماد گورجیف و نقش نیکلا تسلا
نویسنده: لاله بختیار
قسمت پنجم
به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد، در مقاله قبلی منشا نماد نه گانه ایرانی لاله بختیار بهروشنی بیان کرد که چطور میتوان بین گورجیف و اندیشههای نیکلا تسلا ارتباطی معناداری را در شرح و بیان نماد انیاگرام و در واقع نهگانه یافت. این که نماد یا لوگوی انیاگرام یا نهگانه چگونه از قوانینی در علم ریاضی، فیزیک و نجوم تبعیت میکند. لاله بختیار که خود تشریح و تحلیلی دقیق و کاملتر از نماد و لوگوی اصلی را از منابع حکمای اسلامی و ایرانی بهویژه خواجهنصیرالدی طوسی به ترسیم کشیده است. در مقاله قبلی بختیار از منظر طوسی توضیح داد که میان اعداد ۱،۴،۲،۸،۵،۷ که بهصورت یک ۶ ضلعی نامتنظم هست، افراط و تفریط فضایل و رذایل بهطور کمی در این نقاط رخ میدهد که افراط آن بهصورت ۱+ ،۷+ و ۴+ و تفریط آن بهصورت ۲- ، ۵- و ۸- است. اعداد ۳ و ۶ و ۹ که صورت کیفی فضایل و رذایل را به خود میگیرند. در ادامه ترجمه مقاله منشا نماد نه گانه ایرانی ، بهاهمیت این اعداد گورجیف و قوانین او با تحقیقات تسلا در درک از منشا نماد نه گانه و انیاگرام پی خواهید برد:
این امر باید به ما نشان دهد که میان اعداد ۱، ۴، ۲، ۸، ۵، ۷ و ۳، ۶، ۹ تفاوت وجود دارد؛ اما در حالیکه این تفاوت از سوی گورجیف مطرح شد، اسکار ایچازو در اناگرام تیپهای شخصیتی خود این تمایز را ذکر نکرد و مرببان شیوه ایچازو نیز به آن اشاره نکردند. یک نفر که تیپ شخصیتی ۳ دارد به همان میزان ویژه است که شخصی دیگر تیپ ۲ یا ۸ است و به همان اندازه ممتاز و متمایز است و الی آخر.
برای نشان دادن این تمایز، آیا این امکان وجود دارد که گورجیف به کارهای نیکولا تسلا و تحقیقات او بر جریان الکتریسیته رجوع کرده باشد تا تعیین جایگاه اعداد ۱، ۴، ۲، ۸، ۵، ۷ را روی خط روح نشان داده باشد؟
قطبهای شمال و جنوب – گری لایت
«اینطور فرض کنیم که ۲ نقطه مخالف و متضاد داریم به نامهای نور و تاریکی. این دو نقطه مثل قطبهای شمال و جنوب یک آهنربا هستند. یک طرف آن ۱، ۲ و ۴ هستند و طرف دیگر ۸، ۷ و ۵٫ درست مثل الکتریسیته همهچیز در جهان هستی جریانی است بین دو قطب که همانند پاندول ساعت در حال تاب خوردن است: ۱، ۲، ۴، ۸، ۷، ۵، ۱، ۲، …
با این حال، این دو قطب تحت فرمان دو عدد ۳ و ۶ قرار دارند (که گورجیف نام «نقاط شوک» را بر آنها نهاد)؛ ۳ بر ۱، ۲ و ۴ و ۶ بر ۸، ۷ و ۵ فرمان میرانند؛ و اگر شما بهدقت به این الگو بنگرید بیشتر قابل تامل خواهد بود: ۱ و ۲ معادل ۳ خواهد بود؛ ۲ و ۴ معادل ۶؛ ۴ و ۸ معادل ۳ خواهد بود؛ ۸ و ۷ برابر با ۶؛ ۷ و ۵ برابر با ۳؛ ۵ و ۱ برابر با ۶؛ ۱ و ۲ برابر با ۳ …
«دقیقا همین الگو در مقیاسی بزرگتر ۳، ۶، ۳، ۶، ۳، ۶ … ادامه مییابد. حتی این دو قطب، یعنی ۳ و ۶ تحت فرمان ۹ قرار دارند که موضوع خاصی را نشان میدهد. با دقتی بیشتر به الگوی ۳ و ۶ در مییابیم ۳ و ۶ معادل ۹، ۶ و ۳ معادل ۹ هستند و همه اعداد با هم ۹ میشوند و هر دو راه هم شامل ۳ و ۶ میشوند و هم آنها را شامل نمیشوند! از اینرو ۹ بهمعنای وحدت هر دو قطب است. ۹ خود جهان هستی است!».
گورجیف آن را قانون هفت مینامد
گورجیف این قانون را قانون «هفت لایهگی» میخواند که بهواسطه تقسیم اعداد ۱، ۲، ۳، ۴، ۵ و ۶ بر عدد ۷ حاصل میشود و حاصل این تقسیمها در بخش اعشاری عدد تکرار ارقام ۱۴۲۸۵۷۱ است؛ ارقام قطبین در جریان الکتریسیته که تسلا آن را تشریح میکند. در این بخش اعشاری هیچ اثری از ارقام ۳، ۶ و ۹ نمیبینیم. اما عدد ۹ ویژگی ذاتی دایره است. بدون در نظر گرفتن اینکه از لحاظ تقارنی چگونه آن را تقسیم میکنیم، برابر این عدد خواهد شد».
گورجیف «قانون هفت» را بهعنوان اولین قانون بنیادین کیهانی، توصیف میکند. این قانون برای تبیین فرآیندها بهکار میرود. استفاده پایه این قانون برای توصیف این امر است که چرا هیچ چیز در طبیعت و زندگی در یک خط مستقیم حادث نمیشود … گورجیف ادعا میکند که … این امکان وجود دارد که یک فرایند را در خط مستقیم قرار داد بهشرطی که شوکهای لازم در زمان مناسب به وجود آمده باشند. کلاویههای پیانو یک نمونه از قانون هفت است. چرا که هفت نت گام ماژور دقیقا با آن همخوانی دارد.
«روزی که علم شروع کند به مطالعه پدیدههای غیرفیزیکی، طی یک دهه نسبت به تمام قرون گذشته میتواند به پیشرفت بیشتری نائل شود».
از اینرو این امکان وجود دارد که گورجیف تحتتاثیر کارهای هم عصر خود نیکولا تسلا در باب جریان الکتریسیته قرار گرفته باشد. آیا آنها یکدیگر را دیده بودند؟ محتملا خیر. آیا گورجیف آثار تسلا را خوانده بود؟ امکان آن هست.
در هر صورت، هر دوی آنها به نتیجهای یکسان درباره اعداد ۱ تا ۹ رسیدند. نتیجه نبوغ آنها، سرمنشا نماد گورجیف، و بهویژه خط روح، حال به همه ما تعلق دارد چرا که براساس الگویی است که بهصورت طبیعی در جهان هستی حادث میشود. این همان چیزی است که عرفا از آن تحتعنوان «حضور خداوند (وجهالله)» یاد میکنند.
مهشید رضویرضوانی
منبع:
- Enneagram mounthly,242,Bakhtiar Laleh.2018