به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: در مقاله حکمت؛ تمایزی میان اناگرام و نه گانه ایرانی، بهنقل از دکتردینانی اشاره شد که موضوع روان (نفس) در دانش روانشناسی در سطح تقلیل یافتهای قرار گرفته و برخلاف دانش نهگانه، خود را از «حکمت» به دور نگه داشته است.
ولی روان در انسان از ریشه روندگی، چیزی فراتر از یک رفتار ساده و سطحی است و این روندگی انسان در امید به شناختی است که جستوجو میکند.
دانش نه گانه ایرانی در ایرانیان بهمثابه حکمت عملی است و چنین مسیری را دنبال میکند.
در توضیح این موضوع دکترغلامرضا اعوانی رئیس انجمن حکمت و فلسفه ایران در سخنرانی خود با عنوان «تاملاتی در سیر حکمت، فلسفه در فرهنگ و تمدن ایرانی» در دی ماه ۱۳۹۶، در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، بهمفهوم حکمت و اهمیت آن نزد ایرانیان و صورتهای خاص و عام بودن آن پرداخت؛
این که در تمدن و فرهنگ ایرانیان، فلسفه بهمعنای حب حکمت است و همیشه با حکمت در ارتباط است.
در عالم اسلام بهویژه ایران، حکمت گاهی بهمعنای خاص یعنی فلسفه و گاهی بهمعنای عام به کار میرود.
هر دو معنا بهویژه حکمت بهمعنای عام در فرهنگ و تمدن بسیار موثر بوده و ایران هم دارای حکمت بهمعنای عام و هم حکمت بهمعنای خاص بوده است.
اعوانی تصریحکرد: «اکنون دیگر کشورهای اسلامی، حکمت اسلامی ندارند بلکه اصول عقاید را بهعنوان فلسفه میخوانند و اگر فلسفه دارند فلسفه بهمعنای غربی است.
پس حکمت بهمعنای خاص آن، یکی از بزرگترین دستاوردها و ذخیرههای معنوی ایران محسوب میشود».
مساله دیگر حکمت بهمعنای عام کلمه است که بهمعنای خرد بوده و همیشه در ایران وجود داشته و قبل از اسلام هم بوده است.
لذا حکمت در تمامی ابعاد و شئون نه فقط فلسفه بهمعنای خاص، در تمامی ابعاد فرهنگ و تمدن زندگانی روزمره مردم ایران تاثیر داشته است.
دکتراعوانی با بیان این که حکمت بهمعنای خاص یعنی فلسفه برای خواص است.
اما حکمت بهمعنای عام بهعنوان سفرهای است که پیر و جوان، عارف و عامی از آن بهاندازه طاقت بشری خود بهرهمند میشوند.
معمولا این حکمت بهمعنای عام، عمدتا با یک دین ارتباط دارد.
در ادیان شرقی وقتی در مورد حکمت و فلسفه صحبت میکنیم، اصلا فرقی بین دین و خرد نیست و ادیان در ذات و حقیقت خویش با خردورزی ارتباط دارند.
ایرانیان با ویژگی ممتاز خود، همواره و همیشه یکتاپرست و موحد و قائل به مبدا و معاد بودند.
خلاصه حکمت در ایران به بیان زرتشت در گفتارنیک، پندارنیک و کردارنیک میرسد.
همان اصلی که در قرآن وجود دارد، یعنی ایمان، عمل صالح و اعتقاد به آخرت.
در زمانی که آیین زرتشت باعث وحدت ملی است، دینداری علت بقای حکمت نزد ایرانیان بوده است.
دکترلاله بختیار نیز در تایید این مطلب اظهار میکند که حکمت در ایران به پیش از اسلام برمیگردد.
او نقل میکند اگرچه جامعه غرب ریشههای نهگانه را به افلاطون اطلاق میکند، ولی افلاطون از زبان سقراط به فرمانده یونانی آلکیبیادس میگوید که چگونه زرتشتیان چهار آموزگار را برای شاهزادگان جوان خود استخدام کردند.
این چهار آموزگار وظیفه داشتند چهار فضیلت را در شاهزادگان ایجاد کنند.
این چهار فضیلت شامل: عفت، شجاعت، حکمت و عدالت بود.
دکتر ابراهیمی دینانی در همایش اخلاق دانشگاه تهران ۱۳۹۶ این فضیلتها را اینگونه تعریف میکند؛ شجاعت، عفت، حکمت و عدالت.
چهار فضیلت اخلاقی است که مدار همه اخلاقیات است.
بشر چون از فرشته و حیوان ساخته شده غالبا بهسمت افراط و تفریط میرود و باید در انسان تعادل ایجاد کرد.
او سپس این چهار فضیلت اخلاقی را تعریف کرد و گفت: عفت حد وسط شهوترانی و ترک تاهل است.
اسلام هم میگوید النکاح سنتی و از طرفی شهوت رانی را مذموم میداند، اما مسئله اینجاست که حد وسط و اعتدال چیست؟
او صفت شجاعت را اینگونه تعریف کرد: بعضی انسانها ترسو هستند.
بعضی آدمها هم متهور، بیباک و کله خراب هستند. هر دوی این صفات مذموم است، حد وسط اینها شجاعت است.
دکتردینانی در تعریف حکمت به این نکته اشاره کرد که:
کنجکاوی فضولانه موجب رسوایی میشود و از طرفی به دنبال دانش نبودن موجب حماقت خواهد شد.
در این مسئله هم حدوسط مطلوب است که همان حکمت است.
اما عدالت در ردیف سایر فضایل اخلاقی نیست و تشخیص آن نیز به آسانی ممکن نیست.
دکترمهشید رضویرضوانی
منابع:
ابراهیمی دینانی، غلامحسین(۱۳۹۶). تهران، دانشگاه تهران.
اعوانی، غلامرضا(۱۳۹۶). تهران. پژوهشگاه مطالعات علوم انسانی.
بختیار، لاله(۲۰۱۶). شیکاگو، دوره آموزشی نه گانه ایرانی.