به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: در مقاله پیشین به مفهوم و معنی از حکمت بهطور گذرا پرداخته شد و اشاره شد این نوع دانش و حکمت موردنظر نهگانه ایرانی است.
مفهوم حکمت بهمعنای درست کرداری، فرزانگی، خردمندی، طریق صواب و هر آنچه که نوع انسان را بر مسیر و طریق صواب پیش میبرد.
دانشی بسیار ارزشمند تا بر فهم درست و غنای آن، نوع انسان بتواند بر فرزانگی خویش به یگانگی و جاودانگی در وجود خودش دست یابد.
یکی از تفاوتها و تمایزهای نهگانه ایرانی با اناگرام در اهمیت و کاربرد این مفهوم است.
در دانش اناگرام امروزی مفهوم حکمت بهمعنای عمیق آن جایی ندارد. این مفهوم در اناگرام با نهایت توجهی که بر آن میتواند وجود داشته باشد، به سطح مفهوم روان در روانشناسی تقلیل یافته است.
این تقلیل یافتن در حدی است که حتی میتوان گفت، معنای روان نیز در اینجا به معنی صرف بیان واکنشهای رفتاری است.
در پیشینه دانش اناگرام اشاره شده این دانش متعلق به جامعه شرقی و در نزد مدرسین اخلاق بوده و توسط گورجیف به غرب معرفی و پس از کلودیو نارنجو به حوزه روانشناسی وارد شد (رولدز،۲۰۱۳).
این نکته بسیار حائز اهمیت است که کلودیو نارنجو بهعنوان روانپزشک و پس از او کوشش کردند تا بتوانند مفاهیمی را در این دانش قرار بدهند تا آن را در علم روانشناسی مورد مطالعه قرار بدهند. در این نگاه پیچیدگیهای عمیق و غنی مفاهیمی چون حکمت به سطحی از مطالعه بر رفتار اختصاص یافت.
سطحی از مطالعه که در دانش روانشناسی وجود دارد.
دانش روانشناسی بهعنوان علم مطالعه رفتار انسان شناخته میشود که در آن معنایی از روان و روان شناختن هم وجود ندارد و چنانچه دانشمندی به تحلیلهای عمیقتر در رفتار و حالات انسان نظر داشته باشد، اغلب بر ابعادی گذراست.
به توضیحی از دکتردینانی در تعریف از نفس آمده است:
«روان عبارت فارسی نفس است. انسان غیر از بدن، چیز دیگری هم دارد که آن را روان میگویند.
روان از روندگی میآید. انسان موجودی است که در یک بُعد مثل تَن و جسم خلاصه نمیشود.
هر موجودی غیر از انسان، هر مصالح مادی از ابتدا داشته، همان است و تغییر نمیکند اما انسان، روان است و در مصالح اولیه مادیاش خلاصه نمیشود.
انسان، قطعا یک موجود مادی با همه آثار ماده است اما انسان در ماده خلاصه نمیشود.
انسان کارهایی میکند که آنها از ماده در نمیآید.
اسم اینها را نفس میگذاریم.
در فارسی روان معنی میشود.
چرا انسان رونده است و این روندگی را از کجا میفهمیم؟
انسان در هر لحظه، امید دارد که در لحظه بعد چیزهای بیشتری بفهمد.
چه بسا انسان امید داشته باشد که در لحظههای بعد، کل جهان را میفهمد» (دینانی،۱۳۹۶).
همچنین دکتردینانی توضیح میدهد، حقیقت روان قابل شناسایی نیست چون ریشه در عالم غیب دارد و آنچه که ما بهعنوان روان میشناسیم، در واقع تظاهرات و حرکات مخصوص روان در جهان خارج است.
دانش روانشناسی حوزه مطالعه خود را در همین سطح از مطالعه نگه داشته تا بتواند به دور از حکمت و فلسفه بوده تا پاسخی تجربی بر آن بیابد.
با این نگاه دانش اناگرام در حوزه روانشناسی از مطالعه انسانی حکیم به سطحی نازلتر در رفتارهای او خلاصه شد.
دانش اناگرام با فاصله گرفتن از نهگانه مسائل و موضوعات روان و بلکه همان نَفس انسان را به خودش واگذاشته و به مطالعه رفتارهای گذرا و معمول روزمره زندگی انسان پرداخت.
حال آن که در ایران باستان دغدغه جامعه و فهم مسایل انسان متوجه حکمت بود و آموزش حکمت پیش از هر کسی بر پادشاهان و حکام ضروری مینمود تا پاسخگویی به مسایل و مشکلات انسان از این افق وسیع صورت بگیرد. (بختیار،۱۳۹۵).
دکتر دینانی میگوید: «حکمت در ایران باستان از دین جدا نبوده است، چنان که دین هم از مظاهر و جلوههای حکمت بهشمار میآمده است».
در آن روزگار، فلسفه جز حکمت چیز دیگری نبوده است…
ولی بهطور خلاصه میتوان گفت حکمت در ایران باستان چیزی است که در آن، خود ارزش امر بنیادی شناخته میشود و ارزش نیز امری است که در کردار و رفتار تحقق میپذیرد و همواره با نوعی عمل سرو کار دارد.
حکمت به حکم اینکه با عمل انسانی سر و کار دارد از دو جهت موجب افزایش عقل و خرد میشود:
جهت اول: اینکه انسان با فعل و کردار میتواند علم و دانش موجود خود را تحکیم کند و نیرو بخشد.
جهت دوم: اینکه با تلاش و کوشش روزافزون خود میتواند نسبت به آنچه نمیداند، دانا شود و چیزی را که نداشته بهدست آورد.
بنابراین در حکمت، علم و عمل دخالت دارند و حکیم نیز همواره با دانش و کوشش به پیش میرود.
کسانی که از عقل نظری و عقل عملی سخن میگویند به همین مساله نظر دارند و چنین میاندیشند که انسان تنها نظر نیست، چنان که او تنها در عمل نیز خلاصه و محدود نمیشود.
با توجه به آنچه در اینجا ذکر شد میتوان دریافت که سخن سهروردی درباره جدا نبودن دین از حکمت در روزگار باستان، گزاف نبوده و بههمراهی و هماهنگی عقل نظری و عملی اشاره دارد». (دینانی،۱۳۹۶).
با این توصیف یکی از تمایزهای مهم در نهگانه ایرانی با اناگرام در تفاوتی آشکار بین حکمت و روانشناسی است.
کوششهای دکتر بختیار در تطبیقی بین این دو نگاه بر گذشته و امروز راهی هموارتر پیش رو انسان قرار میدهد.
دکترمهشید رضویرضوانی
منابع:
۱-ابراهیمی دینانی، حسین (۱۳۹۶) https://ebrahimi-dinani.com/hikmat-in-the-ancient-persia/
۲-ابراهیمی دینانی، حسین(۱۳۹۶) مقاله https://ebrahimi-dinani.com/marefat-30-june-2017/
۳-بختیار، لاله (۱۳۹۵). دوره آموزشی نهگانه، شیکاگو.