به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: در این نوشتار به موضوع حل مسئله به کمک ذهن ناخودآگاه میپردازیم.
در مقالات پیشین در مورد تاریخچه ذهن ناخودآکاه صحبت شد و دیدگاه افراد سرشناس در این حوزه را مورد مطالعه قرار دادیم.
ناخودآگاه در خدمت حل مسئله
یکی از ویژگیهای ذهن ناخودآگاه، توانایی کار کردن در حالتی است که ما خواب هستیم یا تمرکزمان بهطور آگاهانه روی موضوع دیگری است.
اگر دیدگاه کارل پوپر را در مورد زندگی بپذیریم که زندگی سراسر حل مسئله است (که البته از نظر من همینطور است) پس میتوان دو نوع حل مسئله را در نظر گرفت: خودآگاه و ناخودآگاه.
اما چگونه با کمک ناخودآگاه به حل مسئله بپردازیم؟ در این نوشتار به همین پرسش پاسخ داده میشود.
تحقیقات در مورد حل مسئله به کمک ذهن ناخودآگاه
ای. پی. دیجک استرهویس و همکارانش، طی تحقیقی از افراد خواستند تا در مورد اتومبیلهای مختلف اطلاعاتی را مورد مطالعه قرار دهند.
پس از کسب اطلاعات لازم، آنها به دو دسته تقسیم شدند.
یک دسته بهطور آگاهانه در مورد این اطلاعات فکر کنند و دسته دوم به کار دیگری مشغول شوند: باید به شمارش اعداد میپرداختند.
در واقع از این روش استفاده شد تا تمرکز خودآگاه دسته دوم متوجه مسئله دیگری باشد.
پس از زمان مشخصی، به هر دو گروه گفته میشود که نظرات و تصمیمات خود را در مورد اتومبیلها بیان کنند. نتیجه این تحقیق این بود:
شرکتکنندگانی که به شمارش اعداد مشغول بودند تصمیمات بهتری اتخاذ کردند.
آیا میتوان از این تحقیق برداشت کرد که کلا به موضوعاتی دیگری نسبت به موضوعات اصلی فکر کنیم؟
خیر، این تحقیق صرفا نشان میدهد که باید اجازه داد افکار دیگری نیز در ذهنمان جریان داشته باشند.
اما نکته در این است که ناخودآگاهمان را درگیر مسئله اصلی کرده باشیم، نه این که توهم داشته باشیم در حال پردازش ذهنی ناخودآگاه هستیم.
در واقع ممکن است گاهی این موضوع را بهخوبی تشخیص ندهیم که ناخودآگاهمان واقعا در حال پردازش چه موضوعی است.
یکی از بهترین روشها برای تسلط بیشتر بر پردازشهای ناخودآگاهمان، نوشتن افکاری است که واقعا درگیر آن هستیم.
در این مورد حتما مقالهای را برایتان منتشر میکنیم.
انتشار مقاله مزبور، بسیاری از پژوهشگران را به فکر فرو برد.
جیمز بورسلی و همکارانش، از تصویربرداری ذهنی برای این مهم استفاده کردند.
آنها همین تمرین را بر روی شرکتکنندگان انجام دادند و دریافتند بخشی از مغز که مرتبط با ذهن ناخودآگاه است، در هنگام تحلیلهای خودآگاهانه، بهخوبی در حال فعالیت است.
اما نکتهای که بورسلی و همکارانش به آن دست پیدا کردند، این بود که اگر اطلاعات دریافتی در حال تحلیل در بخش خودآگاه مغز، شبیه به اطلاعات دریافتی مورد تحلیل در ناخودآگاه باشد، تحلیل ناخودآگاه متوقف میشود.
پس میتوان اینطور نتیجهگیری کرد که گاهی بهجای تمرکز صرف بر روی یک مسئله، بهتر است بهطور آگاهانه به موضوعاتی توجه کنیم که کاملا متفاوت از مسئله اصلی است.
این بدان معنی است که بعضی اوقات در ساعات کاری، یک گپوگفت دوستانه یا نوشیدن چای و خیره شدن به محیط بیرون از محل کار، راه مناسبی برای افزایش بهرهوری است.
ادارات گوگل به داشتن مکانهایی که برای همین موضوع طراحی شدهاند معروف هستند.
بهنظر میرسد در صورتی که افراد بتوانند ناخودآگاه خود را بشناسند و به کمک آن در مورد مسایلی که نیاز واقعیشان است فکر کنند، بهخوبی میتوانند بهرهوری خود را افزایش دهند.
دکترمهشید رضویرضوانی
محمدکاظم جاوید
برگرفته از مقاله «ضمیر ناخودآگاه در حال کار» نوشته جیمز بورسلی
https://www.huffingtonpost.com/james-bursley/neuroscience-and-consciousness_b_3468999.html