ذهن ناخودآگاه
جان لارگ و ازکوئیل مورسلا
قسمت ۶
به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: در قسمت پنجم، مقاله قبلی ذهن ناخودآگاه ، لارگ و مورسلا به این نکته توجه داشتند که چگونه مفهوم ناخودآگاه در نگاه زیستشناختی تکاملی اهمیت ویژهای دارد. در ادامه مقاله میخوانید:
پیگیری مقصد ناخودآگاه بهعنوان یک سیستم باز
ژنها اصولا از طریق محرکها موجب بروز رفتار میشوند (توماسلو و همکارانش ۲۰۰۵) محرک فعال عامل محلی است که اثر ژنتیکی مانده از گذشتههای دور را هویدا میکند. فعالیتهای تکاملی ناشی از محرکها و استراتژیها موقعیت هدفدار مطلوب ما هستند. ما بهدنبال نقطه شروع هر چیزی در تاریخ هستیم و موقعیتهای جغرافیایی، کارتهای سرنوشتسازی هستند که با آنها سروکار داریم.
بررسیهای متعدد اخیر نشان داده است که هدف ناخودآگاه رسیدن به نتایجی مشابه با هدف خودآگاه است. مفهوم هدف وقتی بدون آگاهی افراد فعال شود در مدت زمان طولانیتری انجام میشود (بدون خودآگاهی و خواسته و کنترل افراد) تا افکار و اعمال را بهسوی هدف هدایت کند. مثلا هدف ساده و اولیه همکاری است که باعث میشود افرادی که به ماهیگیری میروند، داوطلبانه ماهیان بیشتری را به دریاچه بریزند تا به جمعیت ماهیان دریاچه صدمهای وارد نشود (هر چند که این کار برای آنها سود دهی نداشته باشد) در حالیکه که شاید در یک شرایط کنترلکننده افراد چنین کاری نکنند (برگ و همکارانش ۲۰۰۱)
علاوهبر این ویژگیهای فرایند اصولی مشابه بهنظر میرسند، همانطور که افراد با اهداف ناخودآگاه منقطع میخواهند یک کار خستهکننده را بازسازی و تکمیل کنند.
حتی وقتی که جایگزین های جذاب دیگری در اختیار دارند و در برابر موانع کار از خود استمرار نشان میدهند. در حالیکه افراد در شرایط کنترل اینطور عمل نمیکنند. (برگ و همکارانش ۲۰۰۱) این خصوصیات است که پیگیری اهداف خودآگاه را موجب میشود. (لوین ۱۹۳۵) چه دلایلی برای شباهت میان پیگیری اهداف خودآگاه و ناخودآگاه وجود دارد؟ با توجه به تکامل جدید حالات خودآگاه افکار و رفتار (مثال:دونالد۱۹۹۱) بهنظر میرسد امکان استفاده از ساختارهای انگیزشی ناخودآکاه موجود، فراهم است. (کمپبل۱۹۷۴و دنت۱۹۹۵)
ماهیت باز پیگیری هدف ناخودآگاه توسط این حقیقت آشکار میشود که هدف اجرا میشود توسط اطلاعات مرتبط با هدف که در وضعیت تجربی بعدی خود را نشان میدهند (البته حضوری بالاتر از آستانه آگاهی) که البته پیش از این برای فرد شناخته شده نیست، همانطور که ژنها ما را برای تطبیق یافتن و موفقیت در شرایط بومی آماده میکنند و کاری به آینده ندارند؛ چرا که جزییات آینده قابل پیشبینی نیست.
آن هدف اجرایی ناخودآگاه قادر به تطبیق با هر چیزی است که بعد اتفاق میافتد و از آن اطلاعات برای پیشرفت پیگیری هدف در مرحله انعطافپذیری استفاده میکند و این امر در واقع ابطال نظریه کاریکاتورگونه «گنگ بودن ناخودآگاه» است که میگوید ناخودآگاه فقط قادر به پاسخهایی مشخص و معین است. (لوفتوس و کلینگر۱۹۹۲)
همچنین نظریه ناخودآگاه غیرمنعطف درتضاد با مشاهدات اولیه مطالعات کنترل حرکتی است،چرا که تنظیمات فوری بسیار منعطف، ناخودآگاه در کنش حرکتی انجام میشوند مثل گرفتن فنجان یا گرفتن یک توپ. (روزنبام ۲۰۰۲)