ذهن ناخودآگاه
جان لارگ و ازکوئیل مورسلا
قسمت پنجم
به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: مقاله قبلی به این قسمت رسید: «این دیدگاه گسترده و مترقی نسبت به ناخودآگاه بیشتر با نظریات و شواهد زیستشناسی تکاملی سازگار است تا با نظریه «نیمهخودآگاه» روانشناسی شناختی. همانند داروین و فروید، زیستشناسان تکاملی نیز ناخودآگاه را بیشتر، اعمال ناخواسته میدانند تا عدمآگاهی از محرک. داوکینز (۱۹۷۶) در کتاب «ژن خودخواه» به این موضوع اشاره میکند که طرحهای بدیع و الهامبخش و هوشمندانه در طبیعت تنها از طریق فرایندهای انتخابی طبیعی کور ایجاد میشوند. او طبیعت را یک «ساعتساز کور، یک ساعتساز ناخودآگاه» مینامد، چرا که هیچ دست راهنمای خودآگاهی در خلق این طرحهای هوشمندانه وجود ندارد. (دنت ۱۹۹۱ و ۱۹۹۵)
در ادامه از این مقاله میخوانید:
ناخودآگاه طبیعی زیستشناسی تکاملی
همراستا با فرضیههای پایهای در علوم طبیعی، در ۲۵ سال گذشته تحقیقات شناختی اجتماعی صورت گرفته به یافتههای جالبی در ارتباط با پدیدههای رفتاری و قضاوتی پیچیده خارج از آگاهی رسیدند. اگر اصطلاح «ناخودآگاه گنگ» که نشات گرفته از علوم روانشناسی است را به این یافتهها اطلاق کنیم کاملا بیمعنی و غیرمنطقی به نظر میرسند (بهعبارت دیگر چطور میتوانیم یک سیستم پردازشی بسیار گنگ را در مسیر خودتنظیمی تطبیقی بسیار بهکار ببریم؟) پس مجبوریم خارج از منظر روانشناسی ذهن انسان و دلالتهای ضمنی آن را درک کنیم. خوشبختانه در بستر بسیط علوم طبیعی بهویژه زیستشناسی تکاملی، کشفیات گسترده درباره سیستمهای رفتاری راهنما و پیچیده ناخودآگاه نهتنها معنی و مفهوم دارد بلکه حتی برخی از زمینهها را نیز پیشبینی میکند.
ژنها، فرهنگ، یادگیری اولیه
با توجه بهعدم اطمینان از آینده و رشد کند تغییرات ژنتیکی، ژنهای ما نه از طریق پاسخهای معین به اتفاقات مشخص (چرا که قادر به پیشبینی هیچ درجهای از صحت و درستی نیستند) بلکه از طریق تمایلات عمومی برای تطبیق با تغییرات بومی ما را مجهز میکنند. (داوکینز ۱۹۷۶) به همین دلیل است که تکامل موجب شده تا ما سیستمهای بیانتهایی باشیم. (مایر ۱۹۷۶) این ویژگی بیانتهایی امکان «تنظیم دقیق» را برای متولدین جدید در شرایط بومی فراهم میکند. بیشتر اینها از طریق فرهنگ انسانی، شرایط بومی (بهویژه اجتماعی) دنیایی که در آن متولد میشویم به ما داده میشود. داوکینز (۱۹۷۶) اشاره میکند که انعطاف فنوتیپی، نوزاد را قادر میسازد بهطور کامل و خودکار فراگیرد (جذب کند) «سیستمهای ابداعی و کم اشکال عادات در ذهنهای که ساختارمند نشده اند». (ص۱۹۳)
گزینشی بودن دانش فرهنگی یک قدم بزرگ بهسوی سازش با محیط بومی فعلی است. امروزه هر نوازد تازه متولد شده میتواند فورا خود را با هر مکان و هر فرهنگی در جهان سازگار کند و بعد میتواند خود را مانند بچههایی که در آن متولد شدهاند با محیط تطبیق دهد و بهخوبی به زبان آنها صحبت کند. (دنت ۱۹۹۱) راهنماییهای فرهنگی برای رفتار مناسب (از جمله زبان، هنجارها و ارزشها) در اوایل دوران رشد کودکی قابل دریافت هستند و از این طریق میزان غیرقابل پیشبینی بودن دنیای کودک و تردید درباره رفتار و عمل او به میزان چشمگیری کاهش پیدا میکند.
فقط ارزشها و هنجارهای عمومی نیستند که حاضر و آماده در دوران کودکی فراگرفته میشوند بلکه ما نیز ویژگیهای رفتاری و ارزشهای افراد نزدیکمان را جذب میکنیم و تمایل داریم تا رفتارمان متناسب باشد. در یک بررسی ۲۵ ساله از تحقیقات صورت گرفته در مورد تقلید نوزادان، ملتزلف (۲۰۰) به این نتیجه رسید که بچههای کوچکتر با تقلید منفعلانه صرف از هم سن و سالانشان و بزرگترها، بیشتر یاد میگیرند. این امر در نوزادن بیشتر هم هست و تمایلات تقلیدی آنها گستردهتر است چرا که ساختار ذهنی هنوز شکل نگرفته تا مانع و بازدارنده باشد.
دکترمهشید رضویرضوانی
منبع:
John A. Loargh and Ezequiel Morsella (2008) The unconscious mind
Department of psychology yale university. P.O. Box 20820I, New Haven, CT
2 پاسخ
واقعا مجموعه مقاله های عالی بود.
سلام وقت خوش
با پوزش از تاخیر در جوابگویی. خوشحالیم که بهره مند شدید. امیدواریم همواره از نظرتون بهره مند شویم