حادثه تکان دهنده مدرسه پسرانه، هشداری بر بازبینی تربیت فرزندان !
به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: اخیرا اخباری مبنی بر کمرنگ کردن موضوع آزار جنسی دانشآموزان در مدرسهای در غرب تهران و این که معلم مربوطه هیچ مشکل روحی نداره به گوشم رسیده بود که یاد مطلبی از دکتررحیم محمدی، جامعه شناس افتادم. مجموع این دو موضوع ذهن مرا متوجه دورهای کرد که به عنوان یک مادر دغدغههای پسر نوجوان خود را داشته و کوشش میکردم به اهمیت ضرورت برخی از آموزشها به معلم زیستشناسی فرزندم، نکاتی را توجه بدهم تا برخی آموزشها را برای فرزندانمان لازم ببینند.
متن دکتررحیم محمدی راجعبه واقعه مدرسه پسرانه غرب تهران: «امروز (سهشنبه ۸ خرداد) خبر بسیار ناگواری در همهجا و در اغلب رسانهها پیچید که در یک مدرسه پسرانه در تهران یک نامعلم پست به دانشآموزان پسر تجاوز جنسی کرده است. یک مسالهای که در این خبر برای من بسیار بسیار سنگین آمد، این بود که خود دانشآموزان قربانی مدتها این مشکل تجاوز را از خانواده و اولیا مدرسه پنهان نگه داشته بودند و پس از آن که مشکلات روحی و ذهنی در برخی از آنها ظهور کرده بود، خانوادهها به فراست افتاده و علت آن را کشف کرده بودند. پرسش اینجا است، چرا کودکان و فرزندان عزیز ما این واقعه دلخراش را پنهان نگه داشتند؟ و چرا آنان شجاعت و گستاخی لازم برای بیان مشکل تجاوز به خود را نداشتند؟
در تکوین این رفتار پنهانکاری و ایجاد حوزه ممنوعه (تابو)، خانوادهها و مدرسهها و سیاستگذاران آموزشی، رسانهها و سیستمهای اخلاقی ما «متهم درجه اول» هستند و در شکلگیری رفتار پنهانسازی در کودکان و دانشآموزان نقش اصلی را بازی کردهاند. چون خانواده ایرانی و پدر و مادر ایرانی همواره نسبت به رفتار جنسی پنهانکاری دارند و اظهار آن را شرمآور و بیحیایی و بیآبرویی میدانند، رسانهها و کارتونها و فیلمها هم همین پنهانکاری را بازتولید میکنند، مدرسه و اولیا مدرسه و کتابهای درسی هم این پنهانکاری را بازتولید میکنند، سیستمهای اخلاقی و مذهبی هم این پنهانکاری را تجویز میکنند. حالا چرا پنهانکاری؟ آیا با این پنهانکاریها مشکل حل میشود؟ یا برعکس در اثر فقدان آگاهی و آموزش و توانایی مشکل با حدت بیشتری در زیر پوست جامعه ادامه پیدا میکند؟ و باز تکرار میشود و قربانیان زیادتری میگیرد؟
کودکان و دانشآموزان ما یک جایی باید بهصراحت بیاموزند، یکی از خطراتی که همواره آنان را تهدید میکند و زندگی آنها را تباه میسازد، «مشکل تجاوز جنسی بزرگترها به کودکان است.» متاسفانه اولیا امور در ایران با سند ۲۰۳۰ یونسکو از روی تعصب و نادانی عمل کردند و از بررسی و تصویب و اجرای آن در مدارس کشور جلوگیری کردند. این سند نتیجه پژوهشهای جهانی است و در این پژوهشها معلوم شده بود که «تهدیدات و مخاطرات جنسی» یکی از فراگیرترین تهدیدات و خطرات نسبت به کودکان و دانشآموزان است و آنان باید یاد بگیرند در مقابل این خطر از خود دفاع کنند. کودکان و دانشآموزان باید از طریق خانواده، مدرسه و رسانه بیاموزند که با این تهدید و خطر چگونه رفتار کنند؟ و چگونه آن را از خود دفع کنند؟ پس باید توجه کنیم، کودک و نوجوان ما باید در مقابل خطر تجاوز جنسی هوشیار و جسور و گستاخ تربیت شود و بلد باشد از خود محافظت کند. درغیراینصورت ترس و فریب موجب خواهد شد کودکان و نوجوانان ما در مقابل خطر تجاوز جنسی طعمه جنایتکاران شوند. اگر کودکان و دانشآموزان ما در مقابل تهدیدات جنسی بزرگترها هوشیار، جسور و گستاخ تریبت نشوند، این مشکل همچنان تکرار خواهد شد، چنان که تجاوز و مرگ آتنا کوچولوها متوقف نشد و چنان که تجاوز و مرگ ستایش قریشیها متوقف نشد.
پس بنابراین پدران و مادران جامعه ما، رسانههای ما، سیاستگذران آموزشی ما، اولیا مدارس ما و متولیان اخلاقی و مذهبی ما، همگی باید در کلیشههای سنتی پنهانکاری و تابوسازی نسبت به رفتارها و خطرات جنسی بازاندیشی کنیم و یک استراتژی آموزشی و رفتاری جدیدی در پیش گیریم و کودکان و دانشآموزان و نوجوانان را در برابر خطر تجاوز جنسی هوشیار و جسور و گستاخ تربیت کنیم تا آنها بتوانند در مواقع ضروری از خود دفاع نمایند و اگر مشکلی پیش آمد از بیان آن ترس و شرمی نداشته باشند».
دغدغه آموزش فرزندان ما در میان انبوهی از اطلاعات درست و نادرستی که در اختیارشان قرار میگیرد و تابو بودن این موضوع از سوی مسئولان و حتی اولیای آن، هیچکدام نمیتواند از شدت آسیبهای این موضوع در مواجه با آن کم کند.
آیا تکرار چنین حوادثی کافی نیست تا کارشناسان امور تربیتی ما نسبت به آموزشهای تربیتی خود بازبینی کنند؟
در نهایت وجود چنین خبری داغ، پس از مدتی رو به خاموشی خواهد گذاشت ولی آثار روانی آن تا نسلهای متوالی باقی خواهد ماند.
دکترمهشید رضویرضوانی