نگاه تطبیقی انیاگرام با رویکرد نو روانکاوی اریک فروم
قسمت دوم
تعامل میان فردی و نیازهای روانشناختی از دیدگاه فروم
به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد: در مقاله قبلی به بخشی از مفاهیم بنیادی در دیدگاه تحلیل اریک فروم پرداخته شد. برخی از این مفاهیم به توصیف مواردی همچون آزادی در برابر امنیت بهمثابه تعارضی بنیادی، بیگانگی با طبیعت و مکانیزمهای دفاعی انسان برای فرار از جنبههای منفی روانی مطرح شد. از نگاه اریک فروم انسان برای بهدست آوردن آزادی هر روز بیشتر از گذشته تعلقات خود نسبت به نزدیکان و طبیعت را از دست میدهد و به جای آن برای جبران این شرایط روحی و عدم امنیت آن از مکانیزمهای روانی قدرتطلبی، همنوایی بیاراده و ویرانگری استفاده میکند. شدت و ضعف استفاده کردن از این نوع مکانیزمهای روانی، عادات و رفتارهای خاصی را در افراد شکل میدهد که در مقاله قبل به توصیف آن پرداخته شد. در این قسمت به برخی از نیازهای روانشناختی از دیدگاه فروم پرداخته میشود.
مکانیزمهای وابستگی میان فردی
فروم بر این باور بود که علاوهبر سه مکانیزم روانی فوق، رشد فرد در کودکی به موازات رشد گونههای انسان صورت میگیرد. بهعبارت دیگر او معتقد بود که تاریخ گونهها در کودکی هر انسان تکرار میشود. روند رشد هر کودک و کسب استقلال او در دورهها متفاوت است. فرایند بالندگی طبیعی، میزان انزوا و درماندگی در افراد متفاوت خواهد بود. کودکان در تلاش برای کسب امنیت خود فقط از مکانیزمهای روانی استفاده نمیکنند و برای استقلال خود مکانیزمهای متفاوت دیگری در نوع وابستگی میان فردی خود با والدین دارند. فروم سه مکانیزم وابستگی میان فردی را معرفی کرد: همزیستی، کنارهگیری-ویرانگری و عشق.
وابستگی همزیستی، نوعی از مکانیزم میان فردی است که هرگز کودکان به استقلال نمیرسند. در این حالت کودک بخشی از شخصیت دیگری میشود. این شیوه به او اجازه میدهد تا از تنهایی و ناامنی بگریزد. کودک در این شرایط به والدین وابسته است و به کتمان وجود دست میزند. در این حالت کودک بهنحوی دیگر اقدام به جبران کرده و به طریقی اقدام به بهرهکشی از والدین خود میکند. در این نوع همزیستی رابطه نزدیک و صمیمی است و کودک برای امنیت خود به والدین نیازمند است.
در نوع تعامل کنارهگیری-ویرانگری، فاصله و جدایی از دیگران اتفاق میافتد. نوع کنارهگیری-ویرانگری به اشکال متفاوت فعال و غیرفعال بین والد و کودک دیده میشود. این که رفتار کودک به چه شکل خود را نشان دهد به رفتار والدین او بستگی دارد. برای مثال رفتار ویرانگرانه والدین میتواند موجب کنارهگیری کودک شود.
سومین تعامل به صورت عشق است. عشق مطلوبترین شکل تعامل بین کودک و والدین است. در این حالت والدین با احترام گذاشتن و ایجاد توازن بین امنیت و مسئولیت، بیشترین فرصت را برای رشد مثبت کودک فراهم میکنند. کودک نیاز کمی به گریختن داشته و میتواند خود و دیگران را دوست داشته باشد.
نیازهای روانشناختی
اریک فروم، ۶ نیاز را در انسان لازم و ضروری میدید. این نیازهای روانشناختی شامل: وابستگی، تعالی، ریشهدار بودن، هویت، چارچوب درک وضعیت و برانگیختکی و تحریک میشود.
وابستگی، نیاز به برقراری روابط با دیگران و دلواپس بودن در مورد سلامتی آنها است.
تعالی، نیاز به درگیر بودن در فعالیتهای خلاقی است که در آن تخیل و عقل بهکار گرفته شود.
ریشهدار بودن، نیاز به داشتن خویشاوندی و نزدیکی با خانواده، گروه و جامعه است.
هویت، نیاز به پرورش دادن ویژگیها و توانایی منحصربهفرد در افراد خواهد بود.
چارچوب درک وضعیت، به نیاز ایجاد دیدگاهی با ثبات نسبت در تجربههای فرد برمیگردد که توانسته است آن را در درون چارچوبی معنادار شکل دهد.
برانگیختگی و تحریک، نیاز به تحریک کردن محیط بهنحوی است که بتوانیم اوج هوشیاری و انرژی را برای کسب خواستههای خود داشته باشیم.
در مقاله بعد به توصیف تیپهای منش در دیدگاه شخصیت فروم و تطبیق نگاه او با رویکرد انیاگرام پرداخته خواهد شد.
دکترمهشید رضویرضوانی
منبع:
شولتز، دوان و شولتز، سیدنی.(۱۳۸۵). نظریههای شخصیت. ترجمه سیدیحیی محمدی. تهران انتشارات ویرایش