به گزارش روابط عمومی موسسه فرهنگی هنری ماهشید خرد، همانطور که در مقاله پیشین اشاره شد، یکی از دستاوردهای گفتمان لاکان، بررسی ناخودآگاه بر اساس مفهوم نشانه در حوزه زبانشناسی بود. با توجه به این که فرایند رشد روانی توسط روانکاوان با توجه به ایگو بررسی میشود، در نوشتار ناخودآگاه در نگاه لاکان به فرایند رشد روانی پرداخته میشود.
رشد روانی در نگاه لاکان
لاکان قبل از تعریف رشد روانی از نگاه خود، سه ساحت وجودی برای ناخودآگاه را معرفی کرد:
– ساحت خیالی یا امر خیالی
– ساحت نمادین یا نظم نمادین
– ساحت واقعی یا امر واقع
اما هر کدام از این موارد چه مفهومی دارند؟
لاکان در پاسخ، تعاریف خود را بر پایه مفاهیم زبانشناسی مطرح میکند.
امر خیالی عبارت است از حالتی که فرد ارتباط خود با جهان پیرامون را نه براساس واقعیت، بلکه براساس آنچه که خود از هستی متصور است برقرار میکند.
لاکان معتقد است که در این مرحله، کودک اعضای خود را بهصورت پارهپاره یا گسسته از هم درک میکند.
به بیان دیگر پیوستگی که بین هر یک از بخشهای بدن وجود دارد را نمیتواند درک کند اما درعینحال خود را با پدر و مادر و اطرافیان، یکپارچه در نظر میگیرد.
در واقع هنوز به هویت مستقلی از بودن خود نرسیده است.
در مرحله بعد، کودک با رشد روانی خود، به جایگاهی میرسد که لاکان آن را نظم نمادین مینامد.
در این مرحله، کودک به جستوجوی هویتی مستقل برای خود است بهنحوی که با کمک ابزاری به نام زبان، به ارتباط با محیط پیرامون خود میپردازد.
در این مرحله، زبان است که به کودک کمک میکند تا بایدها و نبایدهای محیط را درک کند و هنجارها و ناهنجاریها را بشناسد.
ذهن کودک با ورود به دنیای نمادین، به دو ساحت آگاه و ناخودآگاه تقسیم شده و این خود موجب اضطراب خواهد شد.
زبان و قوانین حاکم برآن، محدودیتی بر انسان ایجاد میکند که راه گریزی از این محدودیت وجود ندارد. (شیری و دیگران،۱۳۹۱).
در مرحله نظم نمادین، شخص بدون آگاهی از این که در جریان چه هجمهای از مدلولها قرار گرفته است، در دنیای دالها غرق میشود، بهنحوی که هویت خود را بهدست میآورد اما تضادهای درونیاش مدام او را به چالش میکشد.
یکی از دالهایی که فرد درگیر آن میشود، دیگری است.
اگر فردی به نام «الف» را در نظر بگیریم که در محیط خود با فردی به نام «ب» برخورد دارد، پس «ب» برای «الف» دیگری محسوب میشود.
در نتیجه «ب» یک دال برای «الف» است.
دالها در واقع نظم نمادین را تشکیل میدهند بهنحوی که فرد، بدون اینکه متوجه شود، توسط فرهنگ شکل میگیرد.
لاکان، ناخودآگاه را جایگاه بازی دالها میداند که در رویاها، لغزشهای زبانی، شوخ طبعیها، یا نشانگان رخ میدهد.
لاکان اصطلاح «خیالی» را برای حالتی در نظر میگیرد که ذهن بهنوعی دالها را نادیده میگیرد و به معنا که ظاهرا در آگاهی است، میپردازد.
در واقع ذهن در ساحت خیالی، بدون توجه به دال، مدلولی را برداشت میکند.
پس این دقیقا خیال است و نه واقعیت.
همچنین اصطلاح «نمادین» را برای ساختاری متشکل از دالها بهکار میبرد، چرا که برای حصول معنا باید از دریچه دالها عبور کرد.
به بیان دیگر برای این که بتوان معنا را شناخت، باید دال را که ظاهر امر است بهعنوان نماد دریافت کرد. (ایستوپ،۶۵:۱۳۹۲).
لاکان این ساحت را واقع نامید چون در زندان دال نیست، هست همانگونه که هست.
و اگر توسط فرایندهای زبانی (یا سایر ابزارهای روایی) توصیف شود، احتمالا دچار تحریف میشود.
بشر با کمک زبان سعی بر این دارد که به توصیف امر واقع بپردازد که این یعنی آوردن ساحت واقع بهساحت نمادین.
این انتقال، شاید به قیمت تحریف امر واقع تمام شود.
در تحلیل لاکان، ناخودآگاه نه بدوی و نه غریزی است، بلکه بیشتر چیزی است که وقتی زبان منسجم، مختل میشود، روی میدهد.
لاکان در بیان زبانشناسی سوسور، بین واژه (دال) و معنای آن (مدلول) تفاوت قایل شده، و درعینحال دال و مدلول را با هم یک نشانه کامل میداند.
هرگاه فردی لب به سخن گفتن باز میکند، باید از معبر باریک دالها عبور کند و این خود نشانهای از نظم نمادین است.
هر دال نه برای توضیح یک موضوع، بلکه برای دال دیگر بازنمایی میکند. (ایستوپ،۶۱:۱۳۹۲).
بهبیان ساده و عمومیتر، شاید بتوان گفت فرد زمانی که از ساحت خیال به ساحت واقع برسد، و این مهم را بتواند در هر شرایطی حفظ کند، به رشد روانی رسیده است.
دکترمهشید رضویرضوانی
محمدکاظم جاوید
هر چند مفهوم نشانه (شامل دال و مدلول) اولین بار در حوزه زبان مطرح شد، اما بعدها در حوزههای دیگر همچون تصویر نیز مورد بهرهبرداری قرار گرفت.
در واقع هر محرکی که انسان از محیط دریافت و به آن ارسال میکند اعم از هر پنج حس بویایی، چشایی، لامسه، شنیداری و دیداری دارای یک نشانه است.